یسنا

یسنا جان تا این لحظه 11 سال و 11 ماه و 25 روز سن دارد

یسنا توی زمستون

یسنا توی زمستون

این لباسهارو ماجون برات بافته بود....خوشگل مامانی
تاریخ : 17 تیر 1392 - 00:52 | توسط : مامان یسنا | بازدید : 1198 | موضوع : فتو بلاگ | 2 نظر

بالاخره گفتی بابا

آفرین دختر مامان بالاخره دیشب وقتی بابا از سر کار برگشت بابا صداش زدی هوووووووورا....

تازه یاد گرفتی وقتی ازت میپرسم من کیم؟ میگی:مااااانی...وقتی میگم اون کیه؟میگی:بابا....وقتی میگم اون یکی کیه؟میگی:آآآآجی...وقتی ازت میپرسم مامانی رو چند تا دوست داری دو تا دستات رو میاری بالا و با هر دستت یکی از انگشتات رو نشون میدی و میگی دوووتا....

قربونت برم که سقف دوست داشتنت دوتاست...هزارتا بوس واسه دختر مامان


تاریخ : 16 تیر 1392 - 22:36 | توسط : مامان یسنا | بازدید : 1079 | موضوع : وبلاگ | یک نظر

اینهم از دست یسنا

اینهم از دست یسنا

آخه قربون اون دستات برم اینها هنوز برای دستت خیلی بزرگن!!!!!دختر مامانی عاشق اینه که به وسایل مامانی دست بزنه و ازشون استفاده کنه...
تاریخ : 16 تیر 1392 - 22:33 | توسط : مامان یسنا | بازدید : 1383 | موضوع : فتو بلاگ | 9 نظر

هر روز بهتر از دیروز

یسنای قشنگم

تازه گیها احساس میکنم خیلی بزرگ شدی.درکت از دنیای اطرافت خیلی خوبه و همه چیز رو خیلی خوب متوجه میشی،امکان نداره چیزی ازت بخوام یا بهت بگم و شما متوحه نشی،گاهی وقتها از بابایی میپرسم آخه از کجا میفهمه؟؟؟دوست داری خودت غذا بخوری مخصوصا میوه هایی که برات خرد میکنم ،منم مقاومت نمیکنم و تو خودت همه رو میخوری.

اکثر کارتهای صد آفرینت رو یاد گرفتی و هر کدوم رو که ازت میخوام سریع پیدا میکنی و برام میاری.وقتی میبینی دارم خونه رو مرتب میکنم اولین کاری که میکنی کنترلهای تلویزیون رو میگذاری روی میز الهی قربونت برم...با صدای هر آهنگی شروع میکنی به دست زدن و رقصیدن اینقدر حرفه ای میرقصی و دستها و پاهاتو تکون میدی که همه فکر میکنن من باهات تمرین میکنم ولی واقعا اینطوری نیست.کار من شده روزی 4بار دور خونه رو با سه چرخه ات گشتن دیگه کمر برام نمونده وروجک...

محبتت به اطرافیانت رو با بوسه نشون میدی بعد از هر بوسه ای چند بار دستت رو روی سینه ات میزنی و این یعنی جان جان...دیروز یه چیز جدید کشف کردم من فکر میکردم که شما به خاله ها میگی اااجججی ولی دیروز فهمیدم که به خاله صبا میگی آجی و به خاله سحر میگی خاله!نمیدونم چرا این تو ذهنت شکل گرفته؟

وقتی لباسهاتو عوض میکنم خیلی خوشت میاد و کلی با مامانی همکاری میکنی و تا 10دقیقه اینطرف اونطرف میری و به لباست دست میکشی و خودت روتو آینه نگاه میکنی.عاشق اینی که موهات رو شونه کنم و گلسر بزنم به موهات اونوقت کلی ذوق میکنی و قیافه میگیری انگار میفهمی که چقدر خوشگل میشی...

وقتی از خواب بیدار میشی سریع بلند میشی می ایستی و با یه قیافه جدی شروع میکنی به تکون دادن دستهات و شروع میکنی به حرف زدن،خیلی دلم میخواد بدونم چی میگی،خلاصه تا یکی دو دقیقه واسه خودت سخنرانی میکنی.ولی نگو از بدخوابی های شبانه که دلم برای یه خواب راحت لک زده مامانی چرا شبها اذیت میکنی و چند بار از خواب بیدار میشی؟باید برای اینکه دوباره بخوابی حتما بهت شیر بدم وگرنه اینقدر گریه میکنی که جیگر مامانی کباب میشه...

چند تا کلمه به دایره لغاتت اضافه شده مثل:کت،کفش که البته شما بهش میگی کپش،تاب،نانای،سوپ که شما بهش میگی اوپ و...

تازگیها اگه چیزی به میلت نباشه رسما عصبانی میشی و عصبانیتت رو یا با دادزدن نشون میدی یا با تکون دادن دستهات...

خدا رو شکر بد غذا نیستی و همه چیز رو خیلی خوب میخوری به غیر از طالبی خیلی جالبه چون منم با طالبی خیلی میونه خوبی ندارم!ولی چیزهایی مثل ماهی که اکثر بچه ها باهاش مشکل دارن رو خوب میخوری...وقتی از چیزی خوشت میاد با هر لقمه میگی: به به...

وابستگیت به من خیلی زیاد شده و هر روز هم داره بیشتر میشه منم به تو وابسته شدم گل مامانی ...

تو یه فرشته کوچولویی که داری هر روز بزرگ و بزرگتر میشی حتما الان که داری اینها رو میخونی واسه خودت خانمی شدی و به این کارهات میخندی،اینو بدون هر چقدر که بزرگ بشی برای من همون فرشته کوچولوی مهربونی هستی که بودی.....

 


تاریخ : 11 تیر 1392 - 18:50 | توسط : مامان یسنا | بازدید : 905 | موضوع : وبلاگ | 19 نظر

کوچکترین عضو کتابخانه

بالاخره کارت عضویت کتابخونه یسنا آماده شد.یسنا به جمع کتابخونها اضافه شد و الان کوچکترین عضو کتابخونه به حساب میاد. البته باید یه تشکر مخصوص از خاله صبا بکنه چون تمام کارهاشو خاله صبا انجام داد و پیشنهاد عضویت تو کتابخونه هم مال خاله صبا بود...هرچند که دختر مامان به خاله هاش میگه آآآآججججی.ولی:

آججججججی صبا جونم خیلی دوست دارم ممنونم که منو به جمع کتابخونها اضافه کردی هزارتا بوس واسه آجی صبای مهربونم....


تاریخ : 03 تیر 1392 - 00:49 | توسط : مامان یسنا | بازدید : 1032 | موضوع : وبلاگ | 20 نظر