یسنا

یسنا جان تا این لحظه 11 سال و 10 ماه و 23 روز سن دارد

سفر کن...

مسافرت به یک مکان فوق العاده خوش آب و هوا خوش نمی گذره اگه همسفرهات آدمهای خوبی نباشن...

مسافرت در یک مسیر سخت میتونه لذت بخش باشه اگه همسفرهای خوبی داشته باشی...

زندگی یک سفر پر مخاطره است،همسفر خوبی انتخاب کن و همسفر خوبی هم باش...

فرزند خوب،خواهر خوب،دوست خوب،فامیل خوب،مادر خوب،همکار خوب...همه اینها بودن سخت نیست ...اگر هم باشه عاقبتش تلخ نیست...

سفر کن با یک همسفر خوب...


تاریخ : 21 خرداد 1393 - 18:37 | توسط : مامان یسنا | بازدید : 1198 | موضوع : وبلاگ | 21 نظر

سفر نامه...

سلام به دختر گلم و دوستهای مهربونمون...

هفته پیش خیلی اتفاقی یه سفر برامون پیش اومد و امام رضا مارو قابل دونست و دعوتمون کرد به حرم زیباش...ما هم از خدا خواسته و خوشحال با دختر خاله همسری هماهنگ کردیم و روز جمعه صبح راهی شدیم از جاده هراز به سمت شمال رفتیم و باید بگم یکی از بهترین سفرهامون بود و خیلی خوش گذشت ...

نهار رو کنار ساحل محمود آباد خوردیم و تا عصری اونجا بودیم و بعد راه افتادیم به سمت مشهد

شب گرگان موندیم تو این مدت هوا عالی بود نیمه ابری و خنک ...فردای اون روز صبح زود راهی شدیم صبحانه رو تو مسیر و نزدیک جنگلهای گلستان خوردیم و محو زیبایی این مسیر شدیم مهم نیست چند بار این طبیعت رو دیده باشی مهم اینکه هیچوقت تکراری نمیشه ...

برای نهار رسیدیم به بجنورد و تو پارکی به نام بابا امان کمی استراحت کردیم و شما با امیر حسین حسابی بازی کردی

ساعت حول و حوش 9 شب بود که رسیدیم به مشهد عکسهای توی حرم رو چون با گوشی انداختیم فعلا ندارم تا برات بگذارم ولی همین قدر بگم که خیلی حس و حال خوبی بود شب شهادت امام موسی کاظم بود و حرم حال و هوای دیگه ای داشت برای تک تک دوستهای گلمون دعا کردیم و سلام همگی رو به آقا امام رضا رسوندیم یسنای ناز من هم حسابی خوشحال بود و کنار من نماز میخوند و میگفت بریم خونه امام رضا!!! بعد از دو روز از سمت جاده سمنان راهی خونه شدیم و یک شب هم تو شاهرود موندیم و از اونجاییکه من تو شاهرود دوره دانشگاهم رو سپری کردم از دیدن خوابگاه و دانشگاه صنعتی شاهرود!!! حسابی احساساتی شدم و خاطرات خوب اون دوران برام زنده شد ...یسنا هم میگفت:مانی اینجا درس خوندی؟ دیروز اینجا خوابیدی؟... خلاصه این سفر هم تموم شد و بگم ار دختر خوشگلم که حسابی دختر خوبی بود و دلش نمی خواست برگردیم خونه توی مسیر توی ماشین خوابش میبرد الهی قربونش برم اونهم اینطوری...

و یا اینطوری...

امیدوارم دختر مامانی روزهای خوبی در پیش داشته باشه و همیشه خوشحال و خندون باشه و امام رضا نگهدار خودش و تمام نی نی های خوشگل باشه .....بووووووووووووووووووووووووووووووس


تاریخ : 10 خرداد 1393 - 18:06 | توسط : مامان یسنا | بازدید : 1352 | موضوع : وبلاگ | 23 نظر