آزاد کردن کودک از ایفای نقش


لقبی که به کودکانمان می دهیم و برچسبی که به آنها می زنیم، آنها را مجبور می کند که در نقش مورد انتظار ما ظاهر شوند. پس کاری کنیم که کودکانمان مجبور به ایفای نقش های نامناسب نباشند.

مطالب زیر از جلد اول کتاب "به بچه ها گفتن، از بچه ها شنیدن" انتخاب شده است.

"How to talk so kids will listen & listen so kids will talk"

نویسنده : Adele Faber & Elaine Mazlish

ترجمه: فاطمه عباسی فر


آیا طرز تفکر  والدین درباره کودک می تواند در طرز فکر او نسبت به خودش تاثیر داشته باشد؟ برای روشن تر شدن ارتباط میان این موضوع که والدین فرزندانشان را چگونه می بینند و کودکان چه بینشی از خود به دست می آورند، اجازه دهید این آزمایش را انجام دهیم. ضمن خواندن مطالب بعدی تصور کنید شما کودک هستید.

صحنه یک: شما حدود هشت سال دارید و یک روز بعد از ظهر وارد اتاق نشیمن می شوید و می بینید که پدر و مادر روی یک پازل بزرگ کار می کنند. به محض دیدن آنها، می خواهید که شما هم در بازی شرکت کنید.

مادر می گوید:" تکالیفتو انجام دادی؟  همه شو فهمیدی؟

شما می گویید: "بله" و می پرسید که آیا می توانید در درست کردن پازل به آنها کمک کنید؟

پدر می گوید:" کمی بعد می آم با هم درس حسابتو مرور کنیم."

دوباره از آنها می خواهید در درست کردن پازل کمک کنید.

پدر می گوید:"با دقت نگاه کن ببین من و مادر چطور پازلو درست می کنیم و بعد می تونی یه تکه سر جاش بذاری."

به محض اینکه می خواهید تکه انتخابی خود را سر جایش بگذارد، مادر می گوید " نه عزیزم این تیکه لبه اش اضافیه! چطور می خوای این تیکه رو درست در وسط پازل بذاری" و آه عمیقی از دل می کشد.

والدینتان شما را چگونه می بینند؟

دید آنها نسیت به شما چه احساسی در شما بر می انگیزاند؟


صحنه دو: موقعیت پیشین. به اتاق نشیمن وارد می شوید و والدینتان را سرگرم بازی می بینید. می خواهید به آنها ملحق شوید.

مادر می گوید کار دیگه ای نداری بکنی؟ چرا نمی ری تلویزیون تماشا کنی؟

ناگهان چشمتان به تکه ای از دود کش پازل می خورد. دستتان را پیش می برید که آن را بردارید.

مادر می گوید: آه هر چه رشتیم، تو پنبه می کنی؟

پدر می گوید: "نمی تونیم یه لحظه آرامش داشته باشیم."

شما می گویید:" خواهش می کنم فقط این تیکه رو!"

پدر می گوید: "دست از سر ما برنمی داری، نه؟"

مادر می گوید: " باشه یه تیکه، ولی اون نه!" به پدر نگاهی می اندازد و سرش را تکان می هد و چشمانش را می گرداند.

والدینتان شما را چگونه می بینند؟

دید آنها نسبت به شما چه احساسی در شما بر می انگیزاند؟


صحنه سه: همان موقعیت پیشین. به محض اینکه می بینید والدینتان روی پازل کار می کنند، برای دیدن آنها قدم پیش می گذارید.

می پرسید" می تونم کمک کنم؟"

مادر با سر تائید می کند " البته اگه دوست داری؟"

پدر می گوید: "یک صندلی جلو بکش"

تکه ای را می بینید و یقین دارید قسمتی از پازل است. آن را پایین می آورید، جور در نمی پاید.

مادر می گوید:" نزدیک بود جور در بیاد!"

پدر می گوید:" تکه هایی که لبه صاف دارند معمولا مال گوشه هاست."

والدینتان به کار روی پازل ادامه می دهند. مدتی به تصویر نگاه می کنید و می اندیشید بالاخره جای مناسب تکه مورد نظر را پیدا می کنید.

می گویید" ببین، جور در آمد."

مادر تبسم می کند " تو واقعا تکه مناسبی را انتخاب کردی."

والدینتان شما را چگونه می بینند؟

دید آنها نسبت به شما چه احساسی در شما بر می انگیزد؟


پس:

1- در پی فرصت هایی باشید تا به کودک تصویر جدیدی از خودش ارایه دهید.

2- کودکان را در موقعیت هایی قرار دهید که بتوانند خود را به گونه های مختلف ببینند.

3- بگذارید کودکان تصادفا از شما مطلب مثبتی درباره خود بشنوند.

4- برایش شرح دهید چه الکوی رفتاری را می پسندید.

5- سنگ صبور لحظه های ویژه کودکانتان باشید.

6- وقتی کودک شما طبق بر چسب گذشته عمل می کند، احساسات و انتظارات خود را برایش شرح دهید.



در راه پرورش عزیزانتان سربلند و شاد باشید.

چی می تونم بگم؟!!!.....

می دونید راستش خیلی وقت هست/ بود که من آی دی و پسورد اینجا رو گم کرده بودم و حتی با ایمیل هم به نتیجه ای نرسیده بودم و امروز به طور تصادفی پیداش کردم!!!!

خب سال نو همه تون مبارک باشه....برای همه دلی شاد و تنی سالم و ذهنی زیبا و روشن آرزو می کنم.

حتما به تدریج به سوال کسانی که پرسشی  داشته اند پاسخ خواهم داد.

فعلا خوشحالم و خواستم بگم که من برگشتم.





از شیر گرفتن کودک با روش های مسالمت آمیز! (2)

سلام

هنا عزیزمون که مادر دو تا دختر خوشگل و باهوش هستند تجربه از شیر گرفتن دختر کوچولوشون رو در وبلاگ خودشون نوشته اند. مثل همه نوشته های هنا ی عزیز که دلنشین و آموزنده است این مطلب هم در نهایت زیبایی نوشته شده. توصیه می کنم حتما این مطلب رو هم بخونید و از تجربه ارزشمند ایشان بهره مند شوید.

http://myangel86.blogfa.com/post-393.aspx

.....................................................................

مطلب پایین هم تجربه من و یا بهتر بگم ادامه تجربه من در مورد از شیر گرفتن کیاراد، پسر 32 ماهه ام هست که به نظرم می تونه نکات مفیدی در بر داشته باشه. یعنی امیدوارم که اینطور باشه.

خاطرتون هست قبلا در مورد روش های از شیر گرفتن بچه مطلبی نوشتم. یادتون هست گفتم که کیاراد رو دارم از شیر می گیرم. فکر می کنم همون روز انتشار اون پست یا فردای اون روز بود که کیاراد زمین خورد و چانه اش به شدت زخمی شد و ما ناچار برای آرامش بخشیدن بهش که خیلی ترسیده بود متوسل به استفاده از سلاح گرم و نرم که همون سی نه و شیر هست شدیم. یعنی به همین سادگی پروژه از شیر گرفتن تعطیل شد.

ولی از 11 اردیبهشت تصمیم گرفتم واقعا از شیر بگیرمش. چند روز قبل به کیاراد گفته بودم که مریض شده ام و سی نه هام درد می کنند.اون روز بعد از اینکه برای خواب بعد از ظهر شیر خورد و خوابید رفتم دو تا چسب زخم روی سی نه ها زدم و شب که درخواست شیر کردم گفتم سی نه ها مریض شده اند و باید کرم و چسب بزنیم تا خوب شوند. پذیرفت ولی با زحمت فراوان و قصه و در آغوش راه بردن توسط من و بابایی بالاخره خوابید. هر از این که دیگه کوچولو نیست و آقا پسر شده و اینکه از اینکه میتونه خودش بخوابه خیلی خوشحالیم و ...گفتیم و پیش بقیه از موفقیت هاش تعریف کردیم و هر روز براش جایزه گرفتیم و بعنوان جایزه پارک بردیم تا یک هفته به سر اومد. تقریبا هر روز هم سری به سی نه ها می زد تا ببینه خوب شده اند یا نه. هفته دوم مسافرت بودیم. خانواده همراهمان یک بچه 11 ماهه شیر خوار داشتند. در کمال تعجب وقتی که اون بچه شیر می خورد نه تنها از من شیر نمی خواست بلکه برایش دلیل می آورد که دیگر او هم شیر خانم گاوه رو بخوره. در مسافرت شمال خانم گاوه ها رو دیدیم و علف خوردنشان را تماشا کردیم و ازشون بخاطر اینکه با دقت علف های تازه رو انتخاب می کنند تا برای کیاراد شیر تازه و مقوی درست کنند تشکر کردیم. دیدن خانم گاوه ها خیلی تاثیر خوبی در پذیرفتن شیر خانم گاوه داشت و هر روز بیشتر از قبل درخواست شیر پاکتی می کرد. 

تقریبا 3 هفته از شیر گرفتنش می گذرد. خودش به تنهایی می خوابد. بدون قصه و دخالت ما. به طرز باور نکردنی بزرگتر شده انگار.

در طول این روز ها من لباس باز می پوشیدم و اجازه می دادم تماس پوستی داشته باشد. بیشتر در آغوشش می کشیدمش و می بوییدم و می بوسیدمش و از بزرگتر شدنش تعریف می کردم و تاکید می کردم که واقا خوشحال هستم که کیاراد پسر من هست. (البته این جمله را که خوشحالم که خدا کیاراد رو به ما داده و واقعا خوشحالم که کیاراد پسرمون هست رو هر روز از روز تولدش بارها بهش می گم.)

حس می کنم کیاراد آسیب ندیده از این روش و این موضوع باعث آرامش خاطر هست برایم. یکی از دلایلی که نمی تونستم جدی در مورد از شیر گرفتنش مصمم شوم ترسی بود که از حرف های اطرافیانم در دلم افتاده بود. اینکه بچه هایشان تا قبل از 2 سالگی فرشته بوده و بعد از ازشیر گرفتن مضطرب و نا آرام و غیر قابل کنترل شده! بنابراین توصیه می کنم با آرامش و اطمینان اقدام کنین و موضوع را برای خودتون و کودکتون شکنجه آور نکنین. تحمل کودکتون رو بسنجین و بهش فشار اضافی وارد نکنین. به نظر من مهم نیست که شما در 2 سالگی یا دیر تر کودکتان را از شیر بگیرید. مهم تغذیه صحیح خودتان در دوران شیردهی حتی اگر طولانی تر شود، و حفظ آرامشتان زمان اجرای برنامه از شیر گرفتن است.

آموزش موسيقي به شيوه ارف

آموزش موسيقي به شيوه ارف


سحر طاعتي


گفت و گو با فرزاد حكيم رابط
در ايران معمولاٌ نام کارل ارف با اثر جاودانه اش کارمينا بورانا همزمان به ياد آورده مي‌شود.خصوصاٌ مقدمه‌ي آن يعني پرولوگ Fortuna که به گوش هم وطنان‌مان بسيار آشنا است. آن چه قدر و منزلت اين موسيقي‌دان را دو چندان مي کند ابداع شيوه اي براي آموزش موسيقي به کودکان است که امروز به نام روش ارف معروف است.
کارل ارف Carl Orff در 10 جولاي 1895 در مونيخ به دنيا آمد . در آکادمي مونيخ به تحصيل پرداخت و سپس در سال 1924 به همراه Dorothee Günther مدرسه اي براي ژيمناستيک، موسيقي و رقص تاسيس کرد و اين عاملي شد تا وي به ابداع شيوه خود براي آموزش خردسالان اقدام کند. در اين روش او با استفاده از خواندن و آلات ضربي ساده به آموزش موسيقي با شيوه‌اي ساده و قابل قبول براي كودكان پرداخت . وي سرانجام درسال 1982 پس از سال‌ها تحقيق ، آموزش، آهنگ سازي و رهبري ارکستر جهان را با آثارش تنها گذاشت.
آن‌جه در پي مي‌آيد گفت‌ و گوي كوتاهي است با فرزاد حكيم آوا نوازنده و مربي موسيقي كودكان به روش ارف.

 آموزش موسيقي به روش ارف چه‌ بازه‌ي سني را در برمي‌گيرد؟
آموزش در موسيقي به بخش كودكان و نوجوانان و بزرگسالان تقسيم مي‌شود كه مقطع سني 4 تا 12 ساله را بخش كودك و نوجوان محسوب مي‌كنندكه مناسب آموزش به اين شيوه است.
 

 لطفاً كمي درباره خصوصيات روش ارف توضيح دهيد.
روش آموزش موسيقي كودك براساس شيوه‌اي است كه آهنگسازي به نام «كارل ارف» ابداع كرده است. بنابراين روش كه مخصوص كودكان است و در عين حال مناسب‌ترين روش آموزش موسيقي براي كودكان و نوجوانان به شمار مي‌رود؛ كودكان با استفاده از سازهاي بسيار ساده و در عين حال با قابليت اجرايي بالا به راحتي به و خيلي زود به تكنيك‌هاي مورد نياز براي نوازندگي دست پيدا مي‌كنند. يك روش مناسب در شيوه كارل ارف بازيهاي ريتميك است. كودكان بدون هيچ‌گونه تجربه موسيقي و آشنايي با نت و ريتم با انواع ريتم آشنا شده و در آينده‌اي نزديك با دروس تئوري موسيقي ارتباط پيدا مي‌كنند. دسته‌بندي كودكان در مقاطع سني تأثيرات بسياري در روند مثبت آموزش دارد به طوري كه آنها با مقايسه و رقابت به هماهنگي و مهارت قابل توجهي مي‌رسند. هم چنين با توجه به رده سني آن‌ها انتخاب شيوه بيان و علايم مخصوص براي آموزش مباني موسيقي به آن‌ها حائز اهميت است. هنرجويان با استعداد پس از طي اين دوره مي‌توانند در گام نخست وارد هنرستان موسيقي شده و سپس موسيقي را به عنوان رشته دانشگاهي خود بر گزيدند و اين نشان دهنده مسئوليت بسيار مهم يك معلم موسيقي كودك در اتخاذ شيوه مناسب براي جذب هنرجو است.
 

 هم‌اكنون چه مشكلاتي در زمينه آموزش موسيقي در بخش كودك و نوجوان در كشور وجود دارد؟
كم بودن متخصص و پايين بودن مقطع آگاهي خانواده‌ها از مهمترين مشكلات بخش آموزش است . مشكل اصلي در كشور ما اين است كه بسياري از مردم در زندگي روزمره از فرهنگ موسيقي دور هستند كه اين بسيار نگران كننده است. در كلاس‌هاي موسيقي كودك، هر هنرجو داراي يك فرهنگ است، بنابراين بايد مدرس موسيقي با روانشناسي كودك نيز آشنايي داشته باشد.
 

 نحوه فعاليت آموزشگاهها درباره آموزش موسيقي كودك را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟
گاهي در بعضي از آگهي‌هاي تبليغاتي به عبارت آموزش ارف كودكان برخورد مي‌كنيم كه حكايت از عدم آگاهي آنان از شيوه آموزشي است .در واقع هر كلاسي كه به كودكان موسيقي آموزش داده‌شود الزاماً ارف نيست، بلكه آموزش براساس روش ارف داراي متد خاص خود است.
 

 نهادهاي نظارتي چه نقشي بر آموزش موسيقي كودكان مي‌توانند داشته باشد؟
در درجه اول وزارت ارشاد و مركز گسترش آموزش‌هاي هنري مي‌بايستي در زمينه فرهنگ سازي خانواده‌ها براي ارتباط با موسيقي گام بردارند و ديگر معرفي مراكز مورد تأييد براي آموزش موسيقي كودك و در نهايت كنترل كيفيت آموزش در آن مراكز به صورت مداوم بايد صورت بگيرد.
 

 نقش موسيقي درماني در بهبود ساختارهاي رفتاري كودكان چگونه است؟
درباره كودكاني كه داراي مشكلاتي چون گوشه‌گيري، پرخاشگري و عدم تمركز و يا بيش‌فعالي باشند از طرف روانشاس توصيه مي‌شود كه در كلاس‌هاي گروهي موسيقي شركت كنند كه در اين صورت ابتدا خشونت‌هاي رفتاري آنها مرتفع شده و پس از آن تحت آموزش موسيقي قرار مي‌گيرند.
به طور مثال در كلاس‌هاي گروهي ابتدا از كودك مي‌خواهند با ضربه زدن به ساز سه گوش، گروه موسيقي را همراهي كند كه اين وظيفه در عين حال كه كوتاه و ساده است داراي اهميت فراوان در هماهنگي گروه است، بنابراين كافي است كه يك بار به بهانه‌اي غيرتشبيهي او را كنار بگذاريم كه در اين زمان اهميت كار اين كودك، هم براي گروه اجرايي و هم براي خودش سبب اعتماد به نفس او مي‌شود. با اين توضيح مشخص مي‌شود كه رفع مشكلات رفتاري كودكان با اهميت‌تر از آموزش تكنيك‌هاي موسيقي است.


 مطلب بالا دقیقا از این وبلاگ ( http://www.mandegar.info/1383/Esfand83/HakimRabet.htm) کپی شده است.

از شیر گرفتن کودک با روش های مسالمت آمیز!

حدودا از دو سالگی کیاراد شروع کردیم به تصویر سازی و آماده کردن ذهنش برای این قدم مهم در راستای استقلال. برایش می گفتیم که بچه ها وقتی خیلی کوچیک هستند مثل فلانی..(اسم بچه کوچیک هایی که کیاراد می شناخت)، آن موقع ها که دندان هم ندارند از سی نه مامان هاشون شیر می خورند و بعدا که بزرگ می شوند دیگر تصمیم می گیرند که شیر نخورند و به جای آن موقع خواب با قصه می خوابند. کیاراد هم هر از گاهی می گفت که دیگر بزرگ شده و تصمیم گرفته شیر نخورد و بعد از یک قصه شنیدن می گفت حالا کمی کوچولو شده ام! یک بار شیر بخورم بعدا باز بزرگ می شوم و نمی خورم...ما هم اصرار و عجله ای نداشتیم که طرح را ضربتی اجرا کنیم...کم کم اضافه کردیم که وقتی بچه های بزرگتر زیاد شیر بخورند شیر تلخ می شود...کیاراد هم به عنوان راه حل از هر سی نه کمی می خورد و بعد عوضش می کرد که مبادا زیاد بخورد و تلخ شود. بعد که برایش توضیح دادم که در طول روز اگه چندین مرتبه شیر بخورد تلخ می شود نه اینکه هر بار که شیر می خورد، و این چنین خودم هم از هر دقیقه عوض کردن سی نه راحت شدم...همین حرف ها نه به صورت آزار دهنده بلکه با ملایمت و پیشنهادی ادامه داشت...البته گاه لیمو ترش را هم به عنوان تغییر طعم امتحان می کردم که نظرش را بدانم و ظاهرا چندان موثر نبود...به تغییر رنگ سی نه با حنا فکر می کردم که همسرم نظرشان این بود که اگر بچه بترسد چون نمی شود رنگ آن را هم زود شست ممکن است خیلی برایش ناراحت کننده باشد، در نتیجه کلا تصمیم به تلخ کردن گرفتیم. تلخ کردن با اندکی فلفل سیاه که تلخیش خیلی کم هست . چون می دیدم که کیاراد چیپس فلفلی را می خورد و برایش آزار دهنده نیست، عذاب وجدان خیلی زیادی نداشتم. ولی راست راستش هر بار که شیر می خورد با تصور اینکه این آخرین باری هست که شیر می خورد دلم می گرفت و نمی خواستم آخرین بار باشد...بار اول که تلخ بودن سی نه را تجربه کرد با تعجب گفت تلخ شده...با خوشحالی بغلش کردم و گفتم که پس دیگهر بزرگ شده ای...نگاهی به صورتش کردم و گفتم ببیین ریش هم داری در میاری (معمولا کیاراد از این موضوع ریش در آوردن خوشحال می شود). با بیسکویت و آب تلخی دهنش برطرف شد.

البته بگوبم که برای بار اول که خیلی کم تلخ کرده بودم و با خودم خیار و بیسکویت و آب آماده گذاشته بودم که اگر گریه کرد زود بدهم بخورد، دیدم کیاراد همینطور بدون اعتراض دارد شیر می خورد، پرسیدم تلخ اگر بشود به من  بگو ؟ گفت: کمی تلخ هست ولی خوشمزه شده!!! (یاد چیپس فلفلی افتادم و با خودم گفتم اینم لابد شیر فلفلی هست براش)

حالا هر بار وقتی در خواست شیر می کند قبلش کمی فلفل می زنم و بهش می گویم ممکنه تلخ باشد که خودش وقتی می بیند تلخ است نمی خورد.

دو روز اول هر 24 ساعت یک بار خورد. بعد 48 ساعت نخورد که من واقعا دلم برایش تنگ شده بود و حس می کردم خیلی وقت است او را ندیده ام !

بعد، 3 روز نصف شب ها یک بار می خورد و در طول روز خودش درخواست نمی کرد. حتی موقع خواب هم می گوید قصه بگو بخوابم. یک بار نصف شب بیدار شد و دلش شیر می خواست و نمی گفت و من هم پیشنهاد ندادم و گریه می کرد. دلتنگ شیر بود و کلافه. می گفت بابا بغلم کنه و راه بره و برام قصه بگه...تا نزدیک های صبح با بابا راه رفتند و نشستند و قصه گفتند و خلاصه شب را سحر کردند..

از پریروز نخورده بود تا اینکه امروز صبح باز گفت تو رو خدا اجازه بده ببینم خوب شده اند یا هنوز تلخ اند؟ کمی خورد. تلخ بود باز هم خورد و بعد با دهانی تلخ که طفلک زبونش را بیرون آورده بود آب خواست.

دلم واقعا برایش می سوزد که با اینکه گاه تلخ هست ولی چون دلش می خواهد بخورد تلخیش را تحمل می کند.

دوست ندارم بگویم شیر نمی دهم..برای همین هر وقت می خواهد یعنی می بینم واقعا دلش تنگ شده بهش می دهم.

ولی وقتی حس کنم میتواند بیشتر تحمل بکند سرش را با بازی گرم می کنم...

خیلی بهتر از انتظار من کنار آمده با موضوع و در طول روز و موقع خواب اصلا درخواست شیر نمی کند. تنها نصفه شب یا صبح زود هست که دلش می خواهد...آن هم به تدریج انشاا... عادت خواهد کرد.

در طول روز طی تماس های تلفنی که داشتم و طی صحبت با همسرم به موضوع بزرگ تر شدن کیاراد و اینکه دیگر کیاراد بزرگ تر شده و برای همین سی نه ها تلخ شده اند با خوشحالی اشاره می کردم که کیاراد غیر مستقیم این مکالمه را بشنود و باورش شود.

برایش توضیح داده ام که این اتفاق برای همه می افتد. برای خود من و بابا هم همین اتفاق افتاد که بعدا بزرگ تر شدیم و مامان و بابا شدیم. دوستانش و آشناها را اسم می برم و می گویم که برای همه چنین اتفاقی می افتد و این موضوع  تلخ شدن سی نه ها تقصیر کیاراد نیست. هر روز بیشتر از از کیاراد و توانایی هایش (به جا البته) تعریف می کنیم. من و همسر هم به همدیگر که کیاراد مخاطب غیر مستقیم باشد و هم مستقیما به خود کیاراد.

تکمه های آسانسور را کیاراد فشار می دهد، کنترل تلویزیون و دیویدی پلیر همیشه دست کیاراد است برای تنظیم برنامه ها، برای مامان قصه تعریف می کند و چند تا کار ریز و درشت دیگر که همه را انجام می دهد و من هر بار تاکید می کنم که واقعا خیلی بزرگتر شده ای عزیزم که می توانی این کار ها را به خوبی انجام دهی.

به نظر من در این سن یعنی دو سال و بالاتر شیر خوردن دیگر نیاز تغذیه ای نیست و نیاز روانی هست و برای همین خیلی خیلی با ظرافت باید اینکار یعنی از شیر گرفتن انجام بگیره.چرا که کودک احساس آرامش و امنیت می کند در آغوش مادر. وقتی مادر اجازه می دهد که کودکش شیر بخورد شاید برای کودک چنین معنا بدهد که هنوز مادرم دوستم دارد. همه چیز مرتب است و هیچ خطری نمی تواند امنیتش را بر هم بزند و او را از مادر جدا کند. برای همین وقتی کودک ببیند که مادر نمی خواهد به او شیر بدهد بسیار غصه دار می شود...چرا که انگار دوست داشته شدن و آغوش گرم مادر را از او می گیرد.

در این وبلاگ ها هم در مورد از شیر گرفتن کودکان توضیحات بسیار مفیدی ارائه شده است که آنها هم مسالمت آمیز هستند و کودک را زیاد آزار نمی دهند.

لیلی عزیز مادر مهربان آراز قهرمان

نسرین عزیز مادر مهربان باران نازنین

مادر مهربان سبزترین البرز




آزمون های کودکی

هیچ گاه كاری را كه كودك می تواند برای خودش بكند برایش انجام ندهید. این قانون آن قدر اهمیت دارد كه باید بارها تكرار شود. «سحر، پنج ساله نور چشم مادرش بود. بی نهایت زیبا بود و مادر هم به او لباس های زیبا می پوشانید، هفته ای چهار بار به حمام می برد و موهایش را برس می زد و شانه می كرد. بند كفش هایش را می بست و دكمه هایش را می انداخت. سحر یك عروسك كامل بود. شاد و سرحال و جذاب اما نمی توانست جوراب هایش را بپوشد. نه پشت و روی لباسش را تشخیص می داد و نه كفش چپ و راست را!» اگر مادر سحر درك می كرد كه چه بر سر فرزندش می آورد، وحشت می كرد. او خود را مادر كاملاً شیفته ای می داند كه همه زندگی اش را وقف خدمتگزاری به دخترش كرده است. اما مادر با این كار دارد به سحر می آموزد كه دختری است حقیر، درمانده، وابسته، بی كفایت و بی فایده. تا یك سال دیگر سحر باید به مدرسه برود آن وقت مادر آن جا نیست كه همه كارها را برایش انجام بدهد. هرگاه برای كودك كاری كنیم كه خودش می تواند برای خود انجام دهد به زبان بی زبانی به او می گوییم كه از او بزرگتر، بهتر، لایق تر، ماهرتر، باتجربه تر و مهم تر هستیم و پیوسته برتری خیالی خود را بر حقارت فرضی او به تماشا می گذاریم. آن گاه از خود می پرسیم چرا فرزندمان بی كفایت است و نارسایی دارد؟ از همان اوان طفولیت، كودكان به ما نشان می دهند كه دوست دارند كاری برای خود انجام دهند. نوزاد دست دراز می كند قاشق را بردارد. زیرا می خواهد به خود غذا بخوراند. ما برای پرهیز از بروز كثافتكاری، اغلب اوقات كودكان را از این كار منصرف می كنیم و بدان وسیله در آن ها ایجاد یأس و خودپنداری نادرست می كنیم. تمیز كردن كودك از بازگردانیدن شجاعت از دست رفته به او، بسیار آسان تر است. به محض این كه كودك نشان می دهد می خواهد كاری برای خود انجام دهد باید از فرصت استفاده كنیم و در صورت امكان، اجازه دهیم به كارش ادامه دهد. برای آن كه كودك به خود و دیگران كمك كند فرصت های بی شماری وجود دارد كه از تصور بیرون است. ای بسا كودك نیازمند كمك، سرپرستی، تشویق و آموزش باشد. طبیعی است كه باید این ها را در اختیارش قرار بدهیم. ما نه حق داریم كارهای او را برایش انجام بدهیم، و نه حق داریم از این كه به دلخواه با ما تشریك مساعی كند، بازش بداریم. كوچولویی كودكان بسیار دلنشین است. هنگامی كه می بینیم كودكی در انجام آن چه می كوشد انجام دهد با مشكل روبه روست، واكنش وسوسه آمیز اولیه ما این است كه به كمك او بشتابیم اما باید مراقب این وسوسه باشیم. بدون آن كه بدانیم جریان از چه قرار است، اغلب به خود اجازه می دهیم تا كوشش او را به هدر دهیم زیرا طبق عادت این كار را انجام می دهیم. بچه ها از این كه برایشان كاری انجام شود، لذت می برند. این كه انسان بتواند دستور بدهد دیگران كاری برایش انجام دهند به شخص احساس قدرتمندی خاص می بخشد. از سوی دیگر، اگر به كودك هم فرصت داده شود كه برای دیگران خدمتی انجام دهد، از توانایی خود لذت می برد. هنگامی كه كودك بزرگ می شود، گرایش طبیعی اش این است كه برای خود و دیگران كارهایی انجام دهد. با این همه چه بسا، این گرایش در اثر ترس، رفتار حمایت آمیز پدر و مادر و خدماتی كه برای او انجام می دهند، كاهش بیابد. كودك تصور می كند توانایی ندارد برای خود كاری انجام دهد، بی كفایت است و توانایی خود را دست كم می گیرد. بارها پیش آمده است كه می خواهیم با شتاب كاری را انجام دهیم یا عادت داریم كارها را خودمان انجام بدهیم، ای بسا متوجه نشده باشیم كه كودك آمادگی آن را یافته كه مسوولیت كارها را به عهده بگیرد. در این صورت به دست خودمان توانایی های كودك را ریشه كن می كنیم. باید بین داشتن توقع بیش از اندازه از كودك كه نوعی اعمال نفوذ شمرده می شود و اعتماد داشتن به توانایی های او كه نوعی احترام گذاشتن به كودك است، تفاوت قایل شویم. هر مادری هیجان نخستین گامی را كه فرزندش برداشته است، به یاد دارد. فیلم های خانوادگی و عكس های خاطره انگیز بی شماری شاهد این رویداد هیجان انگیزند. هر آینه پدر و مادر نسبت به مراحل مختلف رشد فرزندان خود هوشیار باشند. فرصت های بی شماری برای تجربه همان هیجان زدگی غرورانگیز در تمامی مدت زندگی كودك، روی می دهد. روندی كه منجر به برداشتن نخستین قدم كودك شد، باید در دیگر مراحل رشد كودك تكرار شود. مادر گامی از كودك عقب می كشد، دست هایش را دراز می كند، آن قدر كه در دسترس كودك نباشد و بدین سان كودك را تشویق می كند و برای آن كه مستقل از حمایت او حركت كند، به او احساس حركت دست می دهد. كودك می كوشد و هنگامی كه موفق شد دست مادر را بگیرد، غرق در احساس پیروزی می شود و مادر هم از موقعیت خود بر سر ذوق می آید. بنابراین در زمینه های دیگر هم می توانیم گامی به عقب بگذاریم و به كودك فضای حركت كردن بدهیم. كمك خود را از او دریغ كنیم اما در عوض مورد تشویقش قرار دهیم.



مطلب بالا را از این جا کپی کرده ام.

نقش بازی و اسباب بازی در کاهش رفتارهای پرخاشگرانه کودکان

نقش بازی و اسباب بازی در کاهش رفتارهای پرخاشگرانه کودکان


آپلود سنتر عکس وب سایت فیروز

محل این کارگاه در سالن بازی مهد کودک نشاط  در تبریز (جایی که کیاراد میره) هست.

توضیح: بنا به توضیح آقای مهندس قادری مدیر مرکز سرگرمی های سازنده کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کشور، این جلسه اولین بار بود که در کشور و در تبریز برگزار می شد.

همین طور در مورد "خانه اسباب بازی" هم توضیح دادند که برای اولین بار در تبریز تاسیس شد و این "خانه" جایی است که به جای کتاب به کودکان اسباب بازی امانت می دهد.

خلاصه جلسه رو از روی یادداشت های خودم در این وبلاگ می نویسم به امید اینکه برای مادران علاقه مند مفید باشد.

در مواجهه با رفتار پرخاشگرانه کودکان نکات زیر در ابتدا باید بررسی شوند:

1-      آیا کودک گرسنه است؟

2-      آیا کودک خسته و خواب آلود است؟

3-      آیا کودک بیمار است؟ شاید نتواند درد جسمی اش را هر چند خفیف بیان کند و کلافه باشد.

4-      آیا کودک  توانایی تعاملات اجتماعی دارد؟ اگر این توانایی را نداشته باشد به احتمال زیاد برای رساندن منظورش اقدام به رفتار پرخاشگرانه خواهد کرد. مثلا زمانی که دستش به اسباب بازی خاص نمی رسد (شاید به دلیل قرار گرفتن آن اسباب بازی در محلی نامناسب) و چون نمی تواند نیاز و خواسته اش را مطرح کند با پرخاش رفتار می کند تا مورد توجه واقع شود. در چنین مواردی یک والد (والد الزاما مادر نبوده و ممکن است پرستار یا مربی مهد کودک باشد) آگاه می تواند با زیر نظر گرفتن کودک متوجه علت پرخاش بشود و نیاز او را بر طرف کند.

 

نکته: پاسخ دادن به رفتار پرخاشگرانه کودک با رفتاری پرخاشگرانه تر( حتی تغییر تن و لحن صدا)  توسط والد اصلا صحیح نبوده و اوضاع را وخیم تر می کند.

 

-          معمولا در کودکان زیر 4 سال رفتار پرخاشگرانه به دلیل عدم وجود توانایی های کلامی، کاملا طبیعی بوده و نظارت اولیا برای مدیریت این رفتار که ملکه ذهن و عادت نشود برای کودک، ضروری است.

-          نظارت اولیا کودک حتی بعد از بلوغ آنها هم ضروری بوده و می تواند برای فرزندان هم آرامشبخش باشد.

-          ناتوانی کودکان در رفع نیاز هایشان هم می تواند علت رفتار پرخاشگرانه شان باشد.

 

عوامل موثر در پرخاشگری:

1-      گروه همسالان

2-      رسانه ها

3-      خانواده

 

-          مادران به عنوان اولین همبازی کودکان بهتر است قواعد بازی را یاد بگیرند.

-          بچه ها منبع انرژی هستند و از طریق بازی اولیا خود را شارژ می کنند. ( بچه های کوچکتر تلالو انرژی بیشتری دارند و دوست داشتنی تر، جالب توجه تر و خوشایند تر هستند برای اکثر مردم)

 

مولوی می گوید:

چون سر و کارت با کودک فتاد                 پس زبان کودکی باید گشاد

 

زبان کودکی که تا زمان جوانی لازم است شامل زبان بازی و زبان هنر می باشد.

در زبان هنر مثلا در نمایش نقشی به کودک داده می شود که از طریق بازی پی به خطا یا استباه خود ببرد.

در شیوه جدید بازی درمانی شرح حال از طریق بازی گرفته میشود، که بچه فرستاده می شود پی بازی در اتاق اسباب بازی و از روی نوع اسباب بازی که انتخاب می کند و رفتارش در حین بازی مطالعه روی کودک انجام می گیرد.

مثلا:

-          طرز رفتار با اسباب بازی (کتک زدن ساباب بازی) نشان از این دارد که بچه در اضطراب تنبیه است حتی اگر عملا تا به حال تنبیه نشده باشد ولی تهدید شده و مضطرب است.

-          کودک با عروسک خاص و در زیر تخت بازی می کند. این نیز نشانگر وجود اضطراب در کودک است.

 

نکته: ارسال انرژی مثبت از طرف والدین والدین، فرزندان را از بلایای جسمانی و روانی حفظ می کند.

 

در مورد رسانه ها:

اسباببازی های رسانهای (رایانه ای)می توانند ایجاد اضطراب کنند.

تقسیم بندی کلی بازی های رایانه ای:

1.      اکشن: سر شار از خشونت است.

2.       Advanture (ماجراجویانه): ناجرایی خطیر اتفاق می افت.

3.      استراتژیک:

بیش از 90 درصد بازی های رایانه ای اکشن هستند، که 3 عنصر خشونت، وحشت و شهو.ت باعث جذابیت این گروه بازی ها می شود.

-          این بازی ها مدیریت زمان ندارند. یعنی تا زمانی که برق هست و بچه نفس می کشد و چشمانش بسته نشده می تواند به بازی و تجربه خشونت ( می کشد) و وحشت (می گریزد که کشته نشود) ادامه دهد. در حالی که در یک نزاع خیابانی کودکان بعد از مدت کوتاهی دعوا تمام می شود.

-          بحث شهو.ت خصوصا در گروه نوجوانان و به ویژه پسر بچه ها افزایش یافته و البته خارج از بحث امروز می باشد. به این اکتفا می کنیم که اگر والدین در کنار نوجوان حضور داشته باشند، به هنگام پخش صحنه ای که ممکن است برای نوجوان شهو.ت زا باشد، حتی یک اخم و تکر والد مبنی بر این که این کار تهیه کننده این برنامه و کار اجرا کنندگان اصلا مناسب نیست می تواند در ذهن نوجوان تعریفی از ارزش و ضد ارزش بیافریند.

 

بازی های رایانه ای باعث خشونت، درون گرایی و جمع گریزی می شوند. سندرم اعتیاد به بازی های رایانهای ثابت شده و امروزه کلینیک های ترک اعتیاد برای چنین اعتیادی دایر است.

سرانه خرید هر برای اسباب بازی در ایران 4 دلار و در امریکا 48 دلار است. در حالی که هر کودک ایرانی به طور متوسط 8 بازی ( 8 بازی مختلف و نه 8 مرتبه بازی) در ماه تجربه می کند و هر کودک امریکایی 2 بازی در ماه. پس در ایران کودکان 4 برابر بیشتر متحمل آسیب های ناشی از این بازی ها می شوند.

نکته: هر چه فاصله بیندازیم بین بازی های رایانه ای کودکان به سلامت جسمس و روانی شان کمک کرده ایم.

نکته: اسباب بازی و بازی می تواند مانع پرخاشگری شوند.

-          کودکی که بازی نکند قطعا بیمار است.

این لینک سایت و خبر مروبوط به برگزاری این کارگاه آموزشی:

www.icectoys.com

http://icectoys.com/news.php?extend.6

 

 

مامان پروین: کودکان شاد بیش از هر چیز نیازمند داشتن والدین و به ویژه مادران شاد هستند. من بار ها و بارها در مورد کیاراد تجربه کرده ام و مطمئن هستم که شما هم تجارب مشابهی داشته اید. پی فراموش نکنیم شاد بودن ما هر چند ساختگی، به کودکمان نیرو و امید می دهد.

دارو دادن به بچه ها

سلام

مامان هنا بسیار عزیز که مامان دو تا دختر کوچولوی خوشگل و باهوش 1 و تقریبا 3 ساله هستند، یک پیشنهاد جالب برای این وبلاگ داده اند. اینکه هر کدام از ما مادر ها تجربه  و ترفند های موفق خودمان را در رابطه با موضوعات خاص مطرح کنیم تا همه ما بتوانیم به بهترین روش ممکن با بچه هامون رفتار کنیم. برای این پست موضوع "دارو دادن به بچه ها" رو انتخاب کرده ایم.

پس لطفا روش های موفق خودتون و یا ایده ها و روش های پیشنهادی تون رو در قسمت کامنت ها بنویسین تا با جمع آوری اونا بشه یه پست مفید در این مورد چاپ کرد.

اول من یعنی مامان کیاراد نظر خودم رو می گم.

وقتی کیاراد دو ماهه بود و من مجبور بودم بهش دارم بدم، شربت رو توی سرنگ می کشیدم و همزمان که داشت شیر می خورد از کنار دهانش نوک سرنگ رو وارد دهانش می کردم و آروم آروم سرنگ رو فشار می دادم تا حین مک زدن و قورت دادن شیر، دارو رو هم بخوره. البته گاهی طعم دارو رو دوست نداشت و شیر خوردن رو قطع می کرد ولی حجم دارو اونقدر زیاد نبود که خیلی طول بکشه و تا بچه بیاد مخالفت کنه دارو تموم می شد. (بعضی داروهای پودری رو هم که می شه حلشون کرد رو، توی شیر یا آب جوشیده ولرم حل می کردم و به همون روش فوق و در صورت کم بودن حجم در حد 1 سی سی، با قاشق می دادم بخوره و بعد بهش شیر می دادم که از دهانش دارو شسته بشه و بره توی معده اش.

بعد که بزرگتر شد از خوردن قطره اجتناب می کرد و من مجبور بودم قطره رو هم با قاشق بدم و در مورد قطره آهن که با دقت تمام دندوناش و لثه هاش رو با دستمال مرطوب و بعد با خوراندن آب می شستم.

الان هم هر وقت می خوام شربت بهش بدم رفتارم و قیافه ام رو طوری شاد نشون میدم که انگار شربت یه چیزی مثل جایزه هست و خوردنش یه مزیت محسوب میشه. خوشبختانه کیاراد هم با اشتیاق دارو می خوره.


منتظر نظرات شما هستیم...


مامان هنا عزیز:

راستش من مشکل دارم با دارو دادن. یعنی همراه کلی دنگ و فنگه.
ولی چیزهایی که تا حالا کمکم کرده یکی اینه که بینی دخترکوچیکه رو که یکسالشه با دست میگیرم اینطوری دهانش رو باز می کنه تا لااقل دارو رو توی دهنش بریزم. در مورد دختر بزرگه هم وقتی میخواستم شربت آهن بهش بدم توی شیشه یه کم شربت ابلیمو درست می کردم و همراهش شربت آهن رو هم میریختم. حقیقتش متوجه میشد اما به عشق خوردن شربت آبلیمو به روی خودش نمی اورد. اگرچه بعد از مدتی دیگه این روش هم جواب نداد!


مامان کاوه عزیز:

سلام. کاوه الان 8 ماهشه. از نوزادی خوب دارو می خورد و من با قاشق بهش می دادم اما الان چند ماهیه که قطره مولتی ویتامین رو خوب نمی خوره . من قطره رو با قطره چکون ته حلقش به حالت نیمه خوابیده می چکونم و بعدش بهش با لیوانش آب می دم. قطره آهن هم همینطور. مقاومتی نمی کنه و ظاهرا خوششم می آد. بقیه دارو ها رو هم اگه حل شدنی تو آب باشه با قاشق می دم و اگه شربت باشه بازم با قطره چکون می دم.

زردی در نوزادان

سلام

 بعد از مدت ها باز هم آمدم. واقعا ببخشید که اینجا  مرتب به روز نمی شه.

بعضی از دوستان سوالاتی پرسیده اند یا مطالبی را درخواست کرده اند که حتما در پست های بعدی در مورد آنها بحث خواهیم داشت.

مطلب امروز را سیمین عزیز مامان مهراد خان باهوش تهیه کرده اند که حتما برای خیلی از مامان ها مفید خواهد بود. سیمین عزیز ممنون از زحمتی که کشیده اید.


زردی و عوارض آن

زردی از آن مشکلات شایعی است که اکثر نوزادان بعد از تولد به آن مبتلا می شوند. این مطلب در واقع مصاحبه ایست که توسط سمیه مقصود علی با دکتر مرندی انجام شده است:

زردی نوزادان چقدر شایع است؟

ـ معمولا ۶۰ درصد نوزادان سالم پس از تولد دچار زردی می شوند و در مواردی که نوزاد نارس باشد این مورد به ۸۰ درصد می رسد. البته اینها مواردی است که زردی ظاهر می شود، ولی در مواردی هم، از آنجا که زردی کم است، نمی توان آن را تشخیص داد و فقط با آزمایش می توان فهمید که بیلی روبین نوزاد در حد عادی است که این مورد رایج و عادی است.

علل عمده بروز زردی چیست؟

ـ بروز زردی علل مختلفی دارد. گاهی گلبول های قرمز خون خرد می شوند و این باعث می شود نوزاد پس از مدتی مثلا چند هفته کم خون شود. گاهی ناسازگاری خون مادر و نوزاد (مادر با گروه خونی o، نوزاد با گروه خونی a یا b که به آن ناسازگاری abo گفته می شود) یا ناسازگاری Rh (Rh منفی مادر و Rh مثبت نوزاد) یا وجود گروه های خون فرعی (اختلاف بین گروه خونی مادر و نوزاد که شیوع کمتری دارد) همچنین فاویسم که در کشور ما شایع است می تواند باعث بروز زردی شود. تمامی این مسایل می توانند سبب بروز کم خونی در آینده شوند. به همین علت پزشک باید کاملا هوشیار بوده و کم خونی را زیر نظر بگیرد. همچنین در اثر شرایط ممکن است زردی به سرعت بالا برود و به همین جهت مراجعه سریع بسیار اهمیت پیدا می کند.

گاهی اوقات زردی به دلیل خوب شیر نخوردن نوزاد پیش می آید. این خوب شیر نخوردن می تواند به دلیل آموزش ندیدن صحیح و کامل مادر باشد. در این شرایط مادر پستان را خوب در دهان نوزاد نمی گذارد و نوزاد هم خوب شیر نمی خورد. این حالت خود در نهایت می تواند سبب بروز زردی و دیگر مشکلات شود.

▪ زردی را چگونه می توان تشخیص داد؟

ـ زردی تنها یک علامت دارد و آن زرد شدن سفیدی چشم، بدن و مخاط ها است و باید نسبت به آن کمی حساس بود. گاهی والدین و حتی پزشکان و پرستاران نیز در ارزیابی زردی دچار اشکال می شوند. البته راهنمایی هایی وجود دارد. مثلا اگر تنها سر و صورت مبتلا به زردی باشد و سینه و شکم و اندام ها زرد نباشد یعنی عدد زردی بالا نیست اما هرچه زردی پایین تر بیاید حاکی از آن است که میزان زردی در حال افزایش است و هرچه به پاها برسد یعنی عدد زردی بالاتر و نگران کننده تر است.

در بسیاری از موارد ارزیابی چشمی کافی نبوده و پزشکان با دادن آزمایش خون مقدار زردی و نوع زردی را تعیین می کنند. زردی به ۲ نوع تقسیم می شود: زردی مستقیم و غیرمستقیم. آنچه اغلب در نوزادان اتفاق می افتد زردی غیرمستقیم است که می تواند به بافت مغزی خسارت بزند. زردی مستقیم چندان مشکل ساز نیست مگر اینکه نوزاد مبتلا به عفونت یا ناراحتی کبدی باشد.

البته همیشه زردی تنها علامت نیست. اگر در کنار زردی علایم دیگری مانند بی حالی یا شیر خوب نخوردن یا بالا و پایین بودن درجه حرارت بدن وجود داشت احتمال خطر بالاتر است و مراجعه به پزشک باید با سرعت بیشتری صورت بگیرد.

▪ زردی ناراحتی حادی است که جای نگرانی دارد یا به سادگی برطرف می شود؟

ـ زردی به مقدار کمی برای نوزادان نه تنها مضر نیست بلکه مفید هم هست. بنابراین نباید در این مورد نگرانی وجود داشته باشد مگر اینکه زردی بیش از حد زود شروع بشود یا مقدار آن خیلی بالا برود. ممکن است در نوزادی، زردی به ماه دوم یا سوم بکشد و دوره بهبودی طولانی تر شود که اگر آزمایش انجام شود و نشان دهد که نوزاد مشکلات مربوطه را ندارد دلیلی بر ناراحتی نیست مشروط به اینکه آزمایش های لازم صورت گرفته باشد.

در اکثر نوزادانی که دچار زردی می شوند حتی آن دسته که زردی آنها از مرحله فیزیولوژیک می گذرد و اعداد زردی در آنها بالاست، بیماری نگران کننده نیست. هر چند لازم است با پزشک مشورت شود. اگر عدد خیلی بالا نباشد و نوزاد چند روز از عمرش گذشته باشد ولی سالم باشد به مادر و پدر توصیه می شود درمان به جای بیمارستان در منزل و زیر دستگاه فوتوتراپی صورت پذیرد.

▪ در صورتی که زردی درمان نشود چه عوارضی خواهد داشت؟

ـ اگر شدت زردی بالا باشد و عدد آن به سرعت افزایش یابد و والدین نوزاد را سریع به پزشک ارجاع ندهند ممکن است زردی سبب بروز مشکلات مغزی در نوزاد شود. زردی می تواند در برخی مناطق مغز نفوذ کرده و انواع مشکلات مغزی، فلج مغزی یا دیگر مشکلات را پیش آورد. زردی در عین حال که مشکل شایعی است و برای تعداد زیادی از نوزادان رخ می دهد و اگر به موقع درمان شود مشکلی ایجاد نمی کند، چنانچه به موقع درمان نشود، می تواند در درصد پایینی مشکل ساز شود.

▪ زردی چه موقع غیرطبیعی تلقی می شود؟

ـ اگر زردی در نوزادانی که رسیده هستند سیر طبیعی خود را طی کند در روز پنجم یا ششم ناراحتی برطرف می شود. منتها در نوزادانی که نارس هستند این زردی ممکن است دیرتر ظاهر شده و بهبود دیرتر حاصل شود. به عبارت دیگر زردی ممکن است در کودکان نارس به جای ۵ روز از ۱۰ روز تا ۲ هفته طول بکشد تا برطرف شود. در نوزادان رسیده ممکن است عدد زردی به ۱۲ برسد و باز هم موردی طبیعی باشد اما در کودکان نارس اگر این عدد به ۱۴ برسد طبیعی خوانده می شود. چه در نوزادان نارس چه رسیده اگر زردی خیلی زود ظاهر شود یعنی به جای روز اول و دوم از همان ساعات نخستین بعد از تولد خود را نشان دهد یا دیر از بین برود یا اعداد بالا برود مدت آن طولانی شود، فیزیولوژیک یا طبیعی خوانده نمی شود.

▪ در چه شرایطی به تعویض خون نیاز است؟

ـ مقدار زردی و شدتی که در آن نیاز به تعویض خون پیدا می شود با توجه به سن بچه و نارس یا رسیده بودن او مختلف است. اگر زردی به اعداد ۲۰، ۲۵ یا ۳۰ برسد این نوزادان در معرض احتمال تعویض خون قرار می گیرند و در بیمارستان بستری می شوند. حتی اگر این عدد از یک حد خاصی بالا رفت یا سرعت افزایش زردی خیلی سریع بود یا زمینه بیماری در نوزاد وجود داشت نیاز به تعویض خون پیش می آید. اگر بچه سالم باشد اعداد بالای زردی را می تواند تحمل کند و مشکلی برای او به وجود نمی آید، اما اگر نوزاد دچار عفونت باشد، نارس باشد یا تعادل اسید و باز خون او به هم خورده باشد یا اکسیژن خون در او ناکافی باشد و... نیاز به تعویض خون پیش می آید. به هر حال در شرایطی که نوزاد بیمار است باید سریع تر با زردی او برخورد کرد.

▪ زردی را در خانه هم می شود درمان کرد؟

ـ اگر عدد زردی خیلی بالا نباشد و نوزاد چند روزه سالم باشد والدین می توانند درمان را در خانه زیر دستگاه فوتوتراپی انجام دهند. تاکید می کنم دستگاه فوتوتراپی، نه هر لامپی. دستگاه فوتوتراپی لامپ مخصوص و ویژگی های مخصوصی دارد که باید آن را از مکان های معتبر و مطمئن تهیه کرد. این دستگاه ها باید استاندارد بوده و لامپ های آن به موقع تعویض شود. کارکرد بیش از ۲ هزار ساعت این لامپ ها در کاهش زردی نقش نخواهد داشت. توجه به فاصله این لامپ ها از بدن نوزاد و اینکه لامپ محافظ داشته باشد ضروری است تا در صورتی که شکسته شد، پوست نوزاد را دچار سوختگی یا دیگر عوارض نکند. در این شرایط به توصیه پزشک آزمایش خون نوزاد در فواصل مختلف تکرار می شود تا میزان زردی تعیین شود. اگر حال نوزاد مناسب نباشد یا عدد زردی بالا باشد بهتر است درمان در بیمارستان انجام پذیرد.

▪ آیا دادن آب قند به نوزاد برای رفع زردی، درست است؟

ـ نه! یک اشتباهی که گاهی پزشکان می کنند این است که به مادران توصیه می کنند به نوزادشان آب قند یا سرم قندی بدهند. این کار بسیار مضر است و آب قند می تواند سبب بالا بردن میزان زردی شود. دادن هرچیز غیر از شیر مادر به نوزاد هیچ کمکی به رفع زردی نکرده و حتی می تواند مضر باشد. هر چه نوزاد شیر بیشتری بخورد زردی او سریع تر برطرف می شود.

یه تجربه: کافی نبودن شیر مادر چون باعث کاهش ادرار و دفع مدفوع در نوزادان است، احتمال ابتلا به زردی را بالا می برد. اگر نوزاد شما در دو روز اول مدام در حال گریه است و بیشتر از نیم ساعت به سینه مادر می چسبد و یا لکه های نارنجی رنگ روی پوشک او مشاهده می شود، یا شیر مادر ناکافیست و یا نوزاد توان مکیدن شیر کافی ندارد. بهتر است زودتر با پزشک مشورت کنید.

رفتارهای نه چندان خوب بچه ها و بر خورد من / ما

گاهی بچه ها رفتاری دارند که خوشایند بزرگتر ها نیست و یا آن رفتار اصلا درست نیست. من چند مورد را که برای من و کیاراد 21 ماهه ام پیش آمده را می نویسم و از شما مادر های محترم خواهش می کنم روش بر خورد خودتون را در موقعیت مشابه و یا رفتارهای دیگر و روش برخورد تون رو در اون موقعیت خاص برای ما بنویسین تا همه بتونیم استفاده کنیم برای تربیت کودکان سالمتر.


1- علاقه به دست زدن به اجاق گاز

من: کیاراد به اجاق گاز دست نمی زنه چون خطرناک هست. دنیز هم دست نمی زنه. (اسم تمام بچه هایی رو که کیاراد می شناسه رو براش می گم و تاکید می کنم که دست نمی زنند.) مامان به اجاق گاز دست می زنه. بابا هم دست می زنه.(اسم اکثر بزرگ تر های فامیل رو می گم براش و تاکید می کنم که اونا می تونن دست بزنن.) و براش میگم که بچه ها دست نمی زنن و بزرگتر ها دست می زنن. حالا این موضوع تبدیل شده به یه بازی شبیه کلاغ پر! تا می خواد به اجاق گاز دست بزنه، خودش می گه  که چه کسی می تونه دست بزنه و چه کسی نمی تونه.من هم که ازش می پرسم درست می گه. در نتیجه یادش می ره دست بزنه به اجاق. زمانی هم که فر روشن هست خودش لمس می کنه اجاق رو و میگه گرم هست!!! و میره عقب.


2- علاقه به سطل آشغال:

من: تا کیاراد نزدیک سطل آشغال می ره که درش رو باز کنه بهش می گم، آفرین عزیزم که می خواهی آشغال بندازی تو سطل. بعد که انداختی درش رو زود ببند که بوی بد نیاد توی خونمون. (کیاراد خوشحال از تشویق به حرفم گوش می ده)


3- علاقه به رفتن به دست شویی و بازی در آنجا:

من: عزیزم کاری داری اونجا؟

کیاراد: بله کار دارم.

من: باشه. کارت که تموم شد بیا باهم بازی کنیم. (کیاراد زود میاد بیرون و میگه من کارم تموم شد!!بریم بازی کنیم.)


4- علاقه به رفتن به حمام برای آب بازی

معمولا کیاراد الکی اعلام می کنه که پی پی داره تا به بهانه شستنش بریم حموم تا بتونه بازی بکنه.

من: کیاراد اجازه بده پوشکت رو چک کنم ببینم پی پی کردی؟ و بعد بهش می گم که نه پی پی نکردی هنوز.

کیاراد: من پی پی دارم بریم حموووووووم!!!

من: دلت می خواد بریم حموم آب بازی بکنی.

کیاراد: در حالی که خوشحالی توی چشماش موج می زنه، می گه آآآآآره

من: هر وقت خواستی آب بازی کنی بهم بگو. بعد پیشنهاد می کنم به جای حموم تو خونه بازی کنه. (بساط آب بازی در خانه را برایش فراهم می کنم و تا مدتی می روم دنبال کار های خودم)


5- مثلا باید بریم جایی، ولی کیاراد حاضر نیست لباس بپوشه و می خواد توی خونه بمونه.

من: دوست داری توی خونه بمونی؟

کیاراد: آره. تو خونه بمونییییییم.

من: عزیزم من کاری دارم که حتما باید برم.  تو اگه دوست داری تو خونه بمونی بمون بازی کن. من زود میرم و بر می گردم. (در حالی که محاله حاضر باشم تنهاش بذارم تو خونه)

کیاراد: ها من می مونم.

من: لباس هام رو می پوشم و میام که ازش خدا حافظی بکنم.

کیاراد: دستاش رو باز می کنه و می گه منو بغل کن من هم می خوام بیام.

من: مرسی که با من میایی بریم. زود بر می گردیم باهم تو خونه بازی می کنیم.


6- کیاراد حاضر نیست غذا بخوره.

من: عزیزم سیر شدی؟

کیاراد: بله. یا خیر.

من:در صورت بله بودن، خب پس بگو خدا رو شکر بعد برو بازی کن.

     در صورت خیر بودن، می گم من هم گرسنه هستم. می خواهی تو برای من لقمه بگیری/ غذا بدی، من هم برای تو؟

کیاراد: در صورت سیر بودن، می گه خدا را شکر که سیر شدم و بعد می ره.(حتی اگه غذا نخورده باشه کاری بهش ندارم. می دونم که اگه گرسنه باشه بر می گرده. اگه مهمون باشیم براش غذا بر می دارم که بعدا بخوره)

     در صورت گرسنه بودن، میاد که به من غذا بده تا دوتایی غذا بخوریم.


7- حاضر نیست با باباش خداحافظی بکنه و اصرار داره که بابا نره بیرون.

باباش بغلش می کنه و چند دقیقه باهاش بازی می کنه و بعد ازش می پرسه که براش چی بخره موقع برگشتن به خونه. بعد همدیگه رو بوس می کنن و خداحافظی. (گاهی هم خداحافظی من و باباش رو می بینه و قبول می کنه که بیاد خداحافظی بکنه.)


8- رفتیم حموم/دستشوی و کیاراد راضی نمی شه بیاییم بیرون.

من: بعد از اتمام شستشو قبل از اینکه کیاراد اصرار کنه به موندن، ازش می پرسم که الان کی دوست داره در رو ببنده؟ و مسلما کیاراد می گه من(یعنی خودش) و بعد که در رو بستیم، می پرسم کی می خواد چراغ رو خاموش کنه؟ باز کیاراد می گه من و مرحله به مرحله از محوطه دور می شیم و می رسیم به منطقه امن که سرش گرم بشه به موضوع دیگه ای.


9- کیاراد جلو یخچال با در باز ایستاده و دوست نداره درش رو ببنده

معمولا تا من در یخچال رو باز می کنم که چیزی بر دارم، کیاراد خودش رو می رسونه و می گه من اینجا کار دارم. شروع می کنه به ور رفتن با وسایلی که دستش می رسه و انتخاب کردنشون.

من: عزیزم زود هر چیزی رو که می خواهی انتخاب کن و بعد در یخچال رو ببند که یخچال خوشحال بشه. آخه وقتی درش باز هست گرمش می شه. خسته میشه.

کیاراد: معمولا سس یا کره انتخاب می کنه و در یخچال رو می بنده و اعلام می کنه که خوشحال شد. اگر هم کارش آنقدر طول بکشه که صدای بوق یخچال در بیاد، خودش میگه یخچال ناراحت نشو، و فورا درش رو می بنده.


10- کیاراد از موضوعی ناراحت شده و داره گریه می کنه.

من: بغلش می کنم و می گم عزیزم ناراحت هستی؟ برای همین داری گریه می کنی؟ اگه موضوع رو بدونم که سعی می کنم براش توضیح بدم که چرا چنان شده تا آرومش کنم و اگه موضوع رو ندنم که ازش می خوام بهم بگه که از چی ناراحت شده. معمولا موضوع رو میگه و باز گریه میکنه که من هم سعی می کنم آرومش کنم. (حتما بهش می گم که می دونم ناراحت هستی و برای همین داری گریه می کنی. یا اینکه همدردی می کنم که مثلا آره عزیزم درد داشت، یا فلانی کار بدی کرد، یا من نمی خواستم تو رو ناراحت کنم، ...(در کل بسته به موضوع ناراحتیش باهاش همدردی می کنم.)).




منتظر نظرات شما هستیم.

چرا تلویزیون برای بچه های زیر 2 سال خوب نیست؟

برای این موضوع من 2 تا مطلب خوندم. یکی  از سایت babyzone.com (اینجا) که برای بچه های به سن 65 و 66 هفته نوشته شده و خلاصه خلاصه اش این میشه که تلویزیون بدلیل داشتن سرعت بالای تصاویر متحرک هر چند سر گرم کننده است ولی بچه رو گیج و خسته میکنه و باعث میشه قدرت تمرکز بچه تقویت نشه و در نتیجه وقتی به حدود 7 سالگی میرسه با یه بچه بیش فعال دست به گریبان خواهیم بود...( اصل مطلب رو خودتون بخونین لطفا متاسفانه من فرصت نکردم کاملش رو بنویسم.)

مطلب بعدی در همین موضوع رو از سایت babycenter.com خوندم. عنوان مطلب هست:

راهنمای تماشای تلویزون برای بچه های نوپا

خلاصه بحث این هست که برای بچه های بالای 2 سال می توانند روزانه یک تا 2 ساعت تلویزیون تماشا کنند و زیر 2 سال اصلا نباید تماشا بکنند.

با این روش ها میشه از تلویزیون بعنوان یک وسیله آموزشی استفاده کرد:

1- مدت زمان تماشای تلویزیون توسط بچه نوپا رو محدود کنین

برای بچه های زیر 2 سال باید زمان تماشای تلویزیون به حداقل ممکن برسد. بعد از 15 دقیقه اجازه دهید ذهن کودک استراحت بکند... در زمان های غذا خوردن تلویزیون رو خاموش کنین. در اتاق خواب نباید تلویزیون وجود داشته باشد.

2- مراقب برنامه ای که تماشا می کنند باشید نه صرفا تلویزیون

برنامه های تلویزیون رو یادداشت بکنید و برنامه مناسب رو اجازه بدهید کودکتان نگاه کند و بعد تلویزیون را خاموش کنید. به این ترتیب او یاد می گیرد که چه چیز را ببیند و کی ببیند.

3- برنامه های آرام رو انتخاب بکنین

برنامه های آرام این امکان رو به کودک می دهند که در مورد آنچه میبیند فکر کند و اطلاعات رو جذب نماید. برعکس برنامه های سریع و نا آرام او را گیج می کنند. برخی تحقیقات نشان می دهند که برنامه های نا آرام و خشن باعث بروز رفتار های خشونت آمیز در بچه ها می شود. بهترین برنامه آنهایی هستند که کودک را مجبور می کنند همراه برنامه آواز بخواند یا برقصد و فعال باشد.

4- همراه با کودک نوپا خود تلویزیون تماشا بکنید.

در یک مطالعه افراد در 3 گروه بررسی شدند. گروه اول دسترسی غیر محدود به تلویزیون داشتند.گردوه دوم دسترسی محدود داشتند ولی والدین آنها را در تماشای تلویزیون همراهی نمی کردند. گروه سوم دسترسی محدود داشتند ولی والدین شان همراه آنها تماشا می کردند. مشخص شد که نمرات درسی گروه سوم بسیار بالاتر است . فقط بودن والدین همراه آنها این پیام را به کودک می رساند که آنچه آنها انجام می دهند برایتان مهم هست. البته همه ما زمانهایی داریم که نمی توانیم همراه کودکمان باشیم. ولی رها کردن کودک بمدت طولانی جلوی تلویزیون این پیام را دارد که برایمان مهم نیست که تو (کودک) چه برنامه ای را میبینی.

گاه میتوانیم بخشی از کارهای روتین خانه را در اتاق تلویزیون انجام دهیم تا همراه فرزندمان باشیم و هر دو لذت ببریم.

5- کمک کنید کودک با دید انتقادی تماشا بکند.

توضیح دهید که چه اتفاقی داره میفته و تشویقش کنین که در مورد آنچه اتفاق میفته سوال بکنه. اگر برنامه ضبط شده است یا DVD هست پخش برنامه رو نگه دارین و توضیح بدین. اگر هم از تلویزیون پخش میشه تفاوت آگهی تبلیغاتی و خود برنامه رو بهش توضیح بدین.

6- برنامه های تلویزیون رو با استفاده از کتاب یا فعالیت های دیگه گسترش بدوین و توضیح بدین.

موضوع برنامه ای رو که باهم دیدین رو به زندگی روزمره هم ربط بدین. مثلا اگر در مورد اعداد برنامه ای دیدین میتونین به هنگام چیدن میز از اعداد استفاده کنین...


نظر من  در مورد جدا کردن اتاق خواب کودک

نظر من  در مورد جدا کردن اتاق خواب کودک:

مامان کیان عزیزم بنظرم حالا که خواب کیان عزیز بقول شما بد است و تا صبح 100 بار بیدار میشه، بهتر نیست علتش رو پیدا کنید؟ مثلا اینکه شاید بخاطر دندون در آوردن باشه، شاید خوب سیر نمیشه با وعده شام، گرم یا سردش هست، لحافش سنگین هست و نمیتونه راحت بچرخه، پوشکش اذیتش می کنه و یا هر دلیل ساده مشابه. من در مورد کیاراد می دونم که اگه هر کدوم از این مواردی که گفتم باشه تا صبح چندین مرتبه بیدار میشه و دنبال آغوش من می گرده و معمولا (و نه همیشه) شیر هم میخوره.

در مورد اینکه رفرنس های مختلف تاکید دارند بر جدا کردن اتاق خواب کودک و شیر ندادن تا صبح، باید بگم که با اینکه از چندین منبع مختلف این موضوع را خوانده ام ولی بنظرم بچه ها باهم فرق دارند چون ما پدر و مادر ها در ریز فرهنگ و ریز رفتار هایمان با بچه ها، باهم فرق داریم. در نتیجه زمان رشد احساس استقلال و پذیرش آن از طرف کودکانمان یکسان نخواهد بود. در مورد پسر خودم من سعی میکنم شیر شبانه را بتدریج  حذف کنم ولی موضوع جدا کردن اتاق خوابش برایم قابل قبول نیست و تا زمانی که این موضوع برای کیاراد هم قابل قبول باشد صبر خواهیم کرد. فعلا کیاراد بین من و باباش و همگی روی زمین می خوابیم. شاید بنظر اشتباه بیاید و اعتراف می کنم که برای من هم دور افتادن از همسرم خوشایند نیست ولی فعلا به آرامش کیاراد فکر می کنیم...

در جایی در مورد پرورش کودک شاد خوانده ام که کودکان نباید یکی دو ساعت قبل از خواب گریه کرده باشند. ولی اگر بخواهیم بزور و بدون مقدمه کودکی را از مادر و سینه مادر جدا کنیم استرس بزرگی به او وارد می شود. بنظرم اگر کسی قصد جدا کردن اتاق خواب کودکش را دارد باید به تدریج انجام بدهد تا تنها به خاطر اینکه این مرحله هم تیک "انجام شد" بخورد، روحیه لطیف کودک آسیب نبیند .


لیلا جان مامان مارتیا عزیز امیدوارم جواب سوال شما باشه. البته مطلبی در مورد خواب بچه ها بزودی با ذکر منبع خواهم گذاشت.

چند تجربه

تجربیات من:

موقع حموم کردن کودک زیر 2 سال اگر نگران هستید که کودک سرما بخورد به این 3 نکته که برای  من همیشه مفید بوده  توجه کنین:

1- موقع حموم کردن یک حوله کوچک اندازه حوله دست و صورت که بهتره عرضش به اندازه طول بالا تنه کودک باشه را روی بدن کودک بکشید و هر بار عظوی را که می شویید از زیر حوله بیرون بیاورید. و یادتان باشد مرتب روی حوله آب گرم بریزید. این روش مخصوصا برای نوزادان که در صورت لخت بودن می ترسند و احساس عدم امنیت دارند مفید است.

2- لباس های کودکتان را با خود به داخل حمام ببرید و همانجا بپوشانید.

3- یک حوله نخی روی سر کودک بگذارید تا حداقل نیم ساعت بعد از حموم روی سر کودک بماند.



لطفا ما را با تجربیات خود در هر موردی از موارد کودکیاری که هست، با ارسال به آدرس وبلاگ یا یادداشت در بخش نظرات،شریک کنید.



چند نکته مفید برای حل مشکل بد غذایی کودکان

  از شایلی عزیزم خیلی ممنونم که مثل همیشه با پست های فوق العاده اش اینجا رو صفا می ده. تمام سعی ام را میکنم از این به بعد منظم باشم و به موقع مطلب جدید بنویسم.

در این پست چند نکته مفید رو که به رفع مشکل بد غذایی کودکان کمک میکنه مینویسم. منبع families.com است. لینک مربوط به آن را در پایان مطلب می آورم. امیدوارم به درد مامان هایی که با این رفتار بچه هاشون مشکل دارند بخوره.


1- آنچه را کودکتان در طول روز می خورد یادداشت بکنید. اینکه چه چیزی دوست دارد؟ چه زمانی در طول روز گرسنه اش میشود؟ از کدام غذای سالم لذت می برد؟ بزرگترین نگرانی شما در رابطه با ریم غذایی کودکتان چیست؟ این ها را یادداشت بکنید و شما از دیدن نتیجه متعجب خواهید شد.

2- اگر انتظار دارید که کودکتان سر میز غذا با معده گرسنه حاضر شود، در طول روز به کرار به او تنقلات ندهید و یا دسترسی اش به آبنبات و خوراکی های غیر مفید را قطع کنید. اگر کودکتان از شما درخواست نتقلات کرد چنان برنامه ریزی کنید که تا غذای اصلی وقت زیادی باقی مانده باشد.

3-  با در نظر گرفتن اینکه چه زمانی از روز کودکتان گرسنه می شود برنامه غذایی منظمی ایجاد کنید. سعی کنید به آنچه در سر میز خورده می شود بسنده کنید.

4- مقدار اندکی غذا به او بدهید. در این صورت او سریع تمام کرده و باز هم غذا درخواست می کند.

5- اگر او میز را ترک کرد غذایش را بردارید. در این صورت اگر خواست باز هم برگردد و اندکی بیشتر بخورد مجبور می شود کمی منتظر بماند تا غذایش را بیاورید.

6- اجازه ندهید کودکتان در مقابل تلویزیون یا بازی های کامپیوتری یا ... غذا بخورد.

7- اگر کودکتان به دمای خاصی از غذا علاقه دارد سعی کنید با همان دمای دلخواهش غذایش را آماده کنید و بعد از چند روز کم کم به دمای مورد نظر خود تغییرش دهید.

8- اگر کودکتان به بافت غذا حساس است سعی کنی آن را به قطعات کوچکتر ببرید یا آسیاب کنید یا بپزید تا نرم شود.

9- سعی کنید تکه هایی از میوه های و سبزیجات مختلف، ساندویچ ها و غذاهای انگشتی و پنیر ها و ... آماده کنید تا او انتخاب کند سپس بتدریج غذاهای جدید را اضافه کنید.

10- با کودکتان یک گردش به محل تولید غذا و سوپر مارکت بروید و در باره بافت شکل و رنگ و خاصیت و طعم غذاها و میوه ها و سبزیجات صحبت کنید و اجازه بدهید او انتخاب کند. حتی اگر انتخابش بر اساس رنگ باشد.

11- اجازه بدهید کودکتان برای عروسک هایش با خوراکی های پلاستیکی مهمانی شام ترتیب بدهد و بهمراه او برای آنها غذا تعارف بکنید. مثلا خرسی فلان سبزی رو می خواد بخوره!

12- اجازه بدهید کودکتان در آماده کردن غذا همکاری کند. در این صورت علاقه مند به خوردن می شود.

13- از پزشک یا مشاور کودکتان بخواهید که برای بهتر حویدن و قورت دادن غذا به شما و او کمک کند. (اگر مشکلی باشد)

14- از داروساز بخواهید که مولتی ویتامین خوب برای کودک شما تجویز بکند.



لینک:http://special-needs.families.com/blog/solve-your-childs-eating-problems

واکسن انفلوانزا

خوب بعد از یه پست داغ تابستانی میریم سراغ یه پست که بوی خنکای پاییزی میده. این روزا اگه یه سر به داروخونه ها بزنین یا حتی برین تو سایتهای مامانهای وبلاگستان بگردین چشمتون میخوره به عبارتهایی شامل واکسن انفلوانزا... اطلاعات مختلفی هم به دست میارین و از اونجایی که دیدم واسه اکثر مامانها جای سوال داره بهتر دیدم پست پاییزی خودمون رو با بحث داغ واکسن انفلوانزا شروع کنم.

سعی میکنم کوتاه بنویسم تا خواب شاینا خانوم اجازه بده! از طرفی باز هم یادآوری میکنم مطالبی که اینجا نوشته میشه اصلا و ابدا تجویز پزشکی به شمار نمیاد و شما بهتره قبل از هرگونه مصرفی حتما با پزشک خودتون مشورت کنید.

اول ببینیم انفلوانزا چیه؟ خیلیها به واژه عمومی سرماخوردگی انفلوانزا اطلاق میکنند. تقریبا هم درسته چون علائم نسبتا مشترکی دارند ولی تفاوتهایی هم وجود داره. انفلوانزا نوعی بیماری ویروسیه که غالبا دستگاه تنفس رو درگیر میکنه ربطی به سرما خوردن نداره فقط کافیه شما تو گرما یا سرما با این ویروس کوچولو مواجه بشین تا انفلوانزا سراغتون بیاد ولی غالبا حضور این ویروس تو فصل سرما بیشتره. علائم عمومی اون تب٬ سردرد٬ آبریزش بینی٬ گلودرد و از همه شایعتر درد بدن و استخوانهاست. این بیماری به خاطر تضعیف سیستم ایمنی بدن بیمار رو مستعد ابتلا به عفونتهای ریوی یا گوش میانی میکنه و علائم گسترده تری از سرماخوردگی معمولی داره و بیمار رو به عبارتی خانه نشین میکنه و بودند مواردی که با رسیدن ویروس به بافت قلب بیمار جانش رو هم از دست داده.

نه نه نترسید. مواجه شدن با بیماری و محیط آلوده ای که ما توش زندگی میکنیم هر بدیی که داره یه خوبی داره و اون اینکه مقاومت بدن ما ایرانیها و اکثر مردم جهان سومی در برابر بیماریهایی از این قبیل خیلی زیاده. می بینید مدلهای مختلف انفلوانزا هر سال هزاران کشته در سراسر دنیا میده و در ایران به خوبی مقاومت میشه نمونه اش همین انفلوانزای خوکی امسال یا سارس چند سال پیش.

ویروس انفلوانزا تیپهای مختلفی داره و هر تیپ بسته به جهشی که سالانه پیدا میکنه دارای سوشهای گوناگونی میشه و دلیل اینهمه تنوع بیماری همین جهش و تغییر سوشهای ویروسیه.

شایعترین نوع انفلوانزا نوع A هست که گستردگی فراوونی هم داره و هرسال سوشهای مختلفی از اون گریبانگیر مردم میشه. واکسن انفلوانزا هم واکسن ضد انفلوانزای A هست که تزریق اون بیمار رو تا حدودی در برابر این نوع بیماری مصون میکنه. چون ایمنی ایجاد شده توسط این واکسن دائمی نیست مصونیت هم سالانه است و البته صد در صد هم نیست ولی چون با تزریق واکسن مواد ایمنی دهنده بدن یا همون آنتی بادیها تو بدن ضد ویروس تشکیل میشن در مواجهه با خود ویروس یا بدن اونو از بین می بره یا علائم به صورت خفیف ظاهر میشن. واکسن انفلوانزا حاوی ویروس کشته شده انفلوانزای نوع A هست.

افرادی که برای تزریق واکسن مناسبند یا بهتره بگیم بهتره واکسن بزنند عبارتند از:

۱- تمام افراد بالای ۶ ماهه! کوچولوهای زیر ۶ ماه در صورتیکه شیر مادر مصرف میکنند به دلیل دریافت آنتی بادیهای فعال در شش ماه اول زندگی از شیر مادر احتیاج به تزریق واکسن ندارند ولی کوچولوهای زیر ۶ ماه که شیر مادر نمیخورند هم زیر نظر پزشک واکسن دریافت میکنند.

۲- افرادیکه اصطلاحا high risk یا مستعد بیماری هستند و در صورت ابتلا به بیماری احتمال بروز خطر در آنها بیشتره. مثل افراد مبتلا به نارسایی قلبی یا تنفسی٬ خانمهای باردار٬ افراد دچار ضعف سیستم ایمنی مثل مبتلایان به ایدز٬ افرادی که کورتون درمانی وسیع میکنند٬ افرادی که شیمی درمانی یا پرتو درمانی میکنند...

۳- تمام افراد بالای ۵۰ سال

۴- کوچولوهای مدرسه یا مهد کودک رو

۵- تمام افرادی که در محیطهای اجتماعی شلوغ کار میکنند

۶- گروههای پزشکی که در محیطهای درمانی کار میکنند

فقط توجه کنید مایه کوبی و مصونیت رو خانوادگی انجام بدین در این صورت احتمال ابتلا و مواجهه با ویروس رو تو خانواده به حداقل میرسونید. مخصوصا خانواده هایی که حتی یک عضو آنها شامل گروههای بالا هستند.

فصل تزریق واکسن از اواسط شهریور تا اواخر مهر ماهه. تو همین ایام هم واکسن وارد بازار میشه. هر سال باید واکسن همون سال رو دریافت کنید بنابراین اگه هنوز از پارسال واکسنتون نو یخچال مونده هرگز اونو تزریق نکنید. چون علاوه بر تازگی واکسن نوع سوش هر سال هم با بقیه متفاوته. از این رو تو همین ایام واکسن تو داروخونه ها پیدا میشه و شما میتونید با مراجعه به داروخونه ها واکسن رو تهیه کنید. البته دیر شدن زمان تزریق دلیل عدم تزریق نیست شما می تونید واکسن امسال رو تا پایان سال هم بزنید ولی بهترین زمان تزریق همین روزهاست.

باز هم یادآوری میکنم مشورت با پزشکتون قبل از خریداری واکسن فراموش نشه...

سلام

این سومین باری هست که امروز دارم مینویسم. ۲ مرتبه قبلی خود بخود پرید!! چون که کم مونده کیاراد از خواب بیدار بشه من سعی میکنم خیلی خلاصه بنویسم.

شایلی عزیزم خیلی خیلی از شما ممنونم که در مدتی که من نمیتونستم اینجا بیام با مطلب فوق العاده ای که گذاشتی اینجا را از سوت و کور بودن در آوردی. میبوسمت.

مامان های گلی که اینجا رو میخونین من یادم هست که داشتم مطلبی رو در مورد خواب کودکان می نوشتم که نصفه مونده. سعی میکنم کاملش بکنم.

اما میخوام خواهش کنم اگه تجربه و ایده و نظری در مورد سپردن بچه ها به مهد کودک یا دست پرستار و یا دست مادر بزرگ دارین برای ما هم بنویسین ، تا ببینیم در چه شرایطی کدوم بهتر هست.



راستش مطلب فوق رو فکر کنم حدود 3 هفته پیش نوشتم و امروز مجددا فرصتی پیش اومده که بیام اینجا.

امروز فقط میخوام طلسم رو بشکونم و بعد سعی میکنم با مطالب مفید بیام پیشتون.


مواظب تابستان باشید!!!

خوب اینجا مدتهاست سوت و کور شده ولی از کامنتها پیداست هنوز هم خواننده داریم . من که اصلا این سکوت حاکم بر اینجا رو دوست ندارم این بود که گفتیم با فرا رسیدن فصل داغ یه پست داغ تابستونی هم بذاریم...

من از اول فصل سرما و زمستون رو بیشتر دوست داشتم . نمیدونم شاید چون متولد زمستونم!! جالبه که از شبهای بلند زمستونی و حتی غروبهای بارونی و برفی خیلی بیشتر از روزهای داغ تابستون که هر روز بیشتر از دیروز کش میان و اون غروبهای طولانیش خوشم میومد. تا اینکه با این دو زمستونی که از مادر شدنم میگذره همه نظریات سی ساله زندگیم رو کنار گذاشتم و واقعا مشتاق هوای گرم و روزهای تابستونی ام که اقلا واسه بیرون رفتن مجبور نباشم یه چمدون وسیله با خودم ببرم و با دخترم سر کلاه سرگذاشتن بجنگم تازه اگه خونه نشین نباشیم و از ترس ویروس و آلودگی هوا و ... روزها تو خونه در و دیوارو نگاه نکنیم!!!

اکثر مامانها با این نظر من هم عقیده اند... تابستون یه فصل دوست داشتنی واسه همه بچه دارهاست ولی یادتون باشه همین فصل گرم و مهربون خطراتی رو هم واسه کوچولوها در دل خودش داره. خطراتی که موذی تر از خطرات زمستونی اند. چون ما تو زمستون معمولا حواسمون بیشتر هم جمعه. ولی غالبا از خطرات تابستون غافل میشیم...

تشنگی : به نظر ساده میاد ولی گول زننده است . هوا گرمه... بچه عرق میکنه... آب بدنش هم تبخیر میشه... تشنه میشه... حالا چرا گول زننده است؟ چون بچه ها به خاطر بازیگوشی زیاد معمولا دیر به فکر آب خوردن میفتند اگه هم خیلی کوچولو باشند که نمی تونن بگن تشنه اند. تازه آب خوردن هم خیلی دلچسب نیست چون آب به تنهایی خوشمزه نیست. بعلاوه این فقط آب نیست که بدن از دست میده املاح هم از بدن خارج میشه همونطور که عرق بدن شوره. پس بهترین راه همراه داشتن یه آبمیوه خنک یا آب مزه دار شده است. مثلا چند قطره لیمو آب را مزه دار میکنه.

آفتاب : یکی از زیباترین معجزات خداونده. منبع بزرگ کسب ویتامین دی و دوای همه دردها. اما یادتون باشه میتونه خیلی هم خطرناک باشه. پوست انسان بسیار حساس و شکننده در برابر ناملایمات محیطی به ویژه آفتابه. یکی از شایع ترین سرطانها سرطان پوسته که دلیل عمده ابتلا به اون در معرض قرار گرفتن بی رویه و بدون پوشش در برابر آفتابه. کرم ضد آفتاب را هرگز فراموش نکنین مخصوصا برای بچه ها چون پوست نازک بدن اونها خیلی بیشتر از بقیه در مقابل آفتاب آسیب پذیره. یه وقت به فکر حمام آفتاب کوچولوها بدون کرم محافظتی نباشین ها...

نکته ای که این روزها با دیدن وبلاگهای مامانها یادم بود که حتما بنویسم استفاده از عینکهای آفتابی در بچه هاست. اکثر آقا کوچولو ها و خانوم کوچولوهای خوش تیپ ناز تو عکسهاشون عینک آفتابی زدن و می تونم ادعا کنم ۹۰ درصد این عینکها عینکهای استاندارد نیستند. عینک استاندارد یعنی عینکی که کاملا در برابر اشعه بسیار خطرناک ماورا بنفش مقاوم باشه که حتما باید از عینک فروشیهای معتبر تهیه اش کرد. ببینین ساده بگم وقتی ما عینک تیره میزنیم درست مثل اینه که وارد یه اتاق تاریک میشیم و مردمک چشممون گشاد میشه و نور بیشتری رو با مردمک گشاد شده وارد چشممون میکنیم. حالا اگه عینکمون استاندارد باشه خطری تهدیدمون نمیکنه ولی اگه اشعه از عینکمون رد بشه انگار داریم همین اشعه خطرناک رو وارد چشمهای با مردمک گشاد میکنیم. پس مراقب عینکهای آفتابی غیر استاندارد باشین... عینک آفتابیتون حتما باید آنتی UV باشه.

آب و غذا : مراقب خوراکیها باشین. به علت گرمای هوا غذا زود فاسد میشه و آب هم منبع مناسبی برای رشد میکروبهاست. دقت کنید آب آشامیدنی سالم مصرف کنین و غذاها را بعد از مصرف حتما در یخچال بذارین و دقت کنین مدت زمان کمی در یخچال نگهداری کنین به عبارتی سعی کنین غذا به مقدار کافی تهیه کنین که نیاز به نگهداری باقیمانده در یخچال نباشه.

میوه و سبزی را به دقت بشویید و به ویژه سبزیها رو ضدعفونی کنین. میوه های تابستانی هم اکثرا سنگین هستند و ایجاد دل درد میکنند هم چون بیشترشون با پوست مصرف میشن امکان انتقال آلودگی و بیماری بسیاره. بنابراین برای کوچولوها بهتره میوه را پوست بکنین حتی میوه هایی مثل زردآلو... یا برای کوچکترها بهترین روش بخارپز کردن میوه است. یه بخار بدون افزودن شکر میوه را مطمئن میکنه و خواص خودشو رو هم حفظ میکنه.

از تابستان لذت ببرین ولی مراقب تابستان باشین...

یک تجربه (یبوست در کودکان)

یادمه وقتی دانشجو بودیم سر درس کارآموزی داروخونه استادمون گفت یکی از بزرگترین نگرانیهای بچه دارها نحوه اجابت مزاج بچه هاشونه و شماها باید تو نحوه برخوردتون باهاشون دقت کنین چون ممکنه مسائلی که به نظر اونها یه مشکل پیچیده و درگیر کننده است واسه شماها خیلی خنده دار به نظر بیاد. مثلا یکی میاد میگه چرا اینقده سفته!! دفعه بعد میگه ای وای خانوم دکتر به دادم برس شده روزی ۱۰ بار!!! عین خمیره!!! بوش عوض شده عیبی نداره!!! شده آبکی درست مثل همون چایی که دارین میخورین!!!! روزی ۱۰ باره فردا میگه حالا شده ۱۰ روز یه بار....

اون روز همه ماها که نهایتا ۲۴ یا ۲۵ ساله بودیم و هنوز به قول معروف تو این باغها نبودیم کلی خندیدیم. بعد که وارد محیط کار شدم و با این پدر مادرها برخورد داشتم همیشه حواسم جمع بود که برخورد درستی داشته باشم هرچند که واقعا به نظرم خنده دار بود و نمیتونستم نگرانیشون رو اونهم اینهمه نگرانی رو درک کنم.

... تا اینکه ...

دختر کوچولوی من تا پایان ۴۰ روزگیش وضعیت اجابت مزاج نسبتا مناسبی داشت مثل اکثر نوزادانی که از شیر مادر تغذیه میکنند. اگه میگم شیر مادر چون دلیل داره که بعدا واستون توضیح میدم ولی در همون ایان ۴۰ روزگیش نوزادی که تا اون موقع روزی ۲ بار اجابت مزاج داشت تبدیل شد به روزی یک بار اونهم نیمه شب معمولا وقتی رو پای باباش بود و داشت بازی میکرد در غیر این صورت میشد روز در میون و کم کم دو یا سه روز فاصله افتاد. راستشو بخواین دیگه هرروز یاد حرفهای استادم بودم که واقعا تنها فکر و ذکرم شده بود این مساله!!!

تو سایتها و کتابهای مختلف جستجو کردم... از متخصصین مختلف اطفال نظر خواستم ولی همه متفق القول میگفتن بچه ای که از شیر مادر تغذیه میکنه نباید به این خاطر نگرانش شد. ولی حرفهاشون یکسان نبود. یکی میگفت روزی ۵ بار تا ۵ روز یک بار طبیعیه... اون یکی میگفت روزی ۷ بار تا هفته ای یک بار... حتی تا روزی ۲۰ بار هم شنیدم ولی چیزی که به من مادر مسلم بود این بود که دخترم از این وضعیت راضی نیست وهرچند به قول اونها طبیعیه... شاینا مرتب زور میزد و پیچ میداد... قرمز میشد و بعد میزد زیر گریه و من مطمئن بودم داره اذیت میشه و باید کاری کرد...

این شد که به دنبال راه حل رفتیم... دوستان عزیزم راه حلهایی که میگم بیشتر ذکر تجربه است و البته تجربه هایی که کسب کردم از رو مطالعه و مشورت با پزشکان بوده و اینجا میخوام باهاتون در میون بذارم... به هیچ وجه قصد تجویز ندارم تاکید میکنم درصورت بروز این مشکل قبل از هرچیز حتما با پزشک مشورت کنید...

در یبوست کودکان که واقعا نمیتونم الان تعریف دقیقی از یبوست داشته باشم دیدید که نظر پزشکان راجع به این مساله متفاوته اول از همه باید مطمئن شد کودک دچار انسداد روده ها نیست. این کار توسط متخصص اطفال در صورتیکه کودک در اولین روزهای تولدش اجابت مزاج نکرد تشخیص داده میشه به این صورت که ناحیه مقعد چک شده و اگر مدفوع در آن نبود نشان دهنده اینه که مدفوع یا تولید نشده یا به عللی به اون ناحیه نرسیده که در اون حال باید راه حلهای متخصصین رو دنبال کرد که بحث ما نیست ولی اگه مدفوع وجود داشت یعنی کودک قادر به دفع اون نیست و اگه ناحیه مقعد مشکل آناتومی نداشته باشه یعنی قابلیت دفع وجود داشته باشه یعنی همه چی قبوله و کوچولو یبوست داره... شاینای ما چون تا ۴۰ روزگی مشکلی نداشت پس مشکلات جسمی و مادرزادی حذف میشدند.

نوزادان شیرخشکی معمولا سفت تر از شیرمادریها اجابت مزاج دارند که شاینا از این دسته هم نبود ولی در بچه های شیر مادری باید به تغذیه مادر توجه کرد. معمولا مادرانی که خودشون یبوست دارن میتونن این عارضه رو به نوزادشون هم منتقل کنن... رژیم غذایی من سرشار از فیبر و مواد سلولزی بود... به مقدار فراوون میوه و سبزی و مایعات مصرف میکردم و بعد از این قضیه روغن زیتون فراوون هم به اون اضافه شد... از شما چه پنهون مامان شاینا دیگه یواش یواش داشت برعکس کار میکرد!!! ولی شاینا خانوم به هیچ صراطی مستقیم نبود!!

یکی از بهترین روشهایی که همون استاد محترممون بهمون گفت این بود که به مادرها بگیم ناحیه مقعد رو چرب کنند و بهتره کمی هم داخل اون ناحیه چرب شه. برای این کار از یه گوش پاک کن کوچک آغشته به روغن بچه یا وازلین طبی میشه استفاده کرد. این عمل میتونه به لغزنده شدن و تحریک اون ناحیه کمک کنه. اگه این روش نشد میشه از شیاف گلیسیرین که تو داروخونه ها هست استفاده کرد. توجه کنید این شیاف با اون شیاف مسهلی که وجود داره (بیزاکودیل) فرق میکنه... شیاف گلیسیرین درواقع دارو نیست فقط یه ماده چرب کننده است که جامد شده و به شکل شیاف درستش کردن اگه هم نبود میتونین خودتون شیاف درست کنین. یه تیکه کره رو به شکل شیاف دربیارین و بذارین تو فریزر کمی سفت شه. کلا شیافها محرکهای خوبی هستند و چرب بودنشون به عمل دفع کمک میکنه... ولی باز هم نشد که نشد... 

مامان بزرگها تجویز کردن از ترنجبین استفاده کنیم. من خیلی به این دوا درمونهای سنتی اعتقاد نداشتم و دلم هم نمیخواست نوزاد کوچولوم که پستونکشو می جوشونم و بهش میدم حالا یهو اون پودر پر آشغال رو که معلوم نیست تو عطاری چطور نگهش میدارن بخوره حالا هر چی هم خاصیت ترنجبین ملینی باشه. ولی راستش وقتی دیدم بابام که یه پزشک قدیمیه تایید کرد ناچار شدم از این روش استفاده کنم البته از آب جوش استفاده میکردم و محلول رو چندین بار صاف میکردم تا حتی المقدور جلو آلودگی رو بگیرم... دروغ چرا بگم روش خوبی بود و چند بار جواب داد چون شاینا طوری شده بود که یه روز که با دوا درمون و شیاف و... شکمش کار میکرد مشکلش همچنان وجود داشت و تا چند روز بعد دیگه خبری نبود و ترنجبین تو یکی دو مورد پاسخگو بود.

راستشو بخواین مشکل شاینا اونقدر بعضی وقتها واسش آزاردهنده میشد و روشهای خوراکی تجویز شده کارامد نبودند که ناچار به استفاده از شیاف بیزاکودیل میشدیم که این دارو اصلا نباید بدون تجویز پزشک مصرف بشه...

بعد از ۲ ماهگی دکتر تجویز کرد از شربت انجیر استفاده کنیم. این شربت به نام "فیژان" در بازار وجود داره و یکی از بهترین ملینها برای بچه هاست. داروی بسیار موثری بود و دختر کوچولوی من هنوز هم از مشتریهای پر و پاقرصشه...

بعد از غذا خور شدن شاینا مشکل یبوست هم شدیدتر شد. چون شاینا هم مقدار غذای زیادی میخوره و هم علاقه چندانی به شیر و مایعات نداره. آب یکی از بهترین حلالهای مشکل یبوسته که دختر کوچولوی ما به سختی آب میخوره...

بنا به نظر پزشک در مواد غذاییی که شاینا میخورد هم تجدیدنظر کردیم. مثلا سیب زمینی یبوست شدید ایجاد میکرد. ماست و تخم مرغ هم مشکل ساز بودند که البته به اندازه سیب زمینی شاینا رو اذیت نمیکرد. دکتر علاوه بر این گفت تو غذاش مقدار زیادی روغن زیتون بریزیم و یادآوری کرد از مقدار زیاد روغن نترسیم چون روغن زیتون اصلا جذب نمیشه و فقط خاصیت ملینی خوبی داره.

یکی از میان وعده هایی که من همیشه به شاینا میدم سالاد گوجه و خیار با روغن زیتون فراوونه که دخترم هم خیلی دوستش داره هم مشکل همیشگیشو کنترل میکنه. گوجه فرنگی و خیارو رنده میکنم کمی آب لیمو یا آب نارنج و روغن زیتون فراوون اونو خیلی خوشمزه میکنه.

روغن کرچک و شربت سناگل هم بسیار موثرند که البته شاینا خیلی خوب اونهارو نمیخوره چون تقریبا بدمزه اند.

همه شما احتمالا خاکشیر رو هم می شناسین. یکی از مواد بسیار موثره که البته به اندازه روغنهایی که بالا گفتم خاصیت ملینی قوی نداره اما برای کنترل این مشکل کارسازه...

از شما چه پنهون ما همچنان با این مشکل شاینا درگیریم که گاهی اوقات اونقدر شدید میشه که مجبوریم هرروز از شیاف گلیسیرین استفاده کنیم و حتی گاهی مجبور به مصرف شیاف بیزاکودیل میشیم. باز هم یادآوری میکنم بیزاکودیل باید با تجویز پزشک مصرف بشه و شاینا زیر نظر مامان و بابا و بابابزرگش این دارو رو استفاده میکنه و مسوولیتشو هم خودمون به عهده میگیریم هرچند من شخصا از این مساله خیلی راضی نیستم و به دنبال راه حلهای بهتری هستم... اگه شما هم راه حل دیگه ای میشناسین خوشحال میشم باهامون درمیون بذارین...

 

اطلاعات مهم در مورد خواب کودکان

این مطالب از "Become a baby sleep expert" نوشته Richard Jenkinson ترجمه شده است.

فصل اول: اطلاعات مهم درباره خواب

1-1 چرا بچه ها به خواب بیشتری نیاز دارند؟

سرعت یادگیری بچه ها فوق العاده است و در طول بیداری اطلاعات خیلی زیادی وارد مغزشان میشود که باید آنها را هضم و دسته بندی بکنند. بهنگام خواب مغز این اطلاعات را ساماندهی میکند. همچنین خواب زمان تجدید مواد شیمیایی مغز و بدن، جهت آمادگی برای یک روز فعال دیگر هست.

1-2 چه میزان خواب لازم هست؟

اغلب والدین نگران هستند که آیا کودکشان به اندازه کافی میخوابد یا نه؟ و گاه بعضی والدین اظهار میکنند که کودکشان خیلی زیاد میخوابد!

فکر میکنم دانستن میزان خواب لازم برای بچه ها در سنین مختلف برای والدین مفید باشد. در هر صورت مهم این است که بخاطر بسپارید میزان ساعات خواب بچه ها با هم تفاوت بزرگی دارد. بعضی از نوزادان ممکن است 21 ساعت در شبانه روز بخوابند در حالی که برخی دیگر ممکن است تنها 8 ساعت بخوابند. روش فهمیدن اینکه آیا کودک شما به اندازه کافی میخوابد یا نه، این است که ببینید آیا موقع بیدار شدن شاد هست؟ اگر که شاد باشد، به اندازه کافی خوابیده است ولی اگر خسته و تحریک پذیر به نظر بیاید، احتیاج به خواب طولانی تری دارد.

1-3 آیا مشکلات خواب عمومیت دارد؟

بین 1/5 تا 1/3 خانواده ها گزارش داده اند که فرزندانشان در سالهای قبل از مدرسه مشکل خواب داشته است.

1-4 دانستن علت بیدار شدن بچه ها در طول شب 

دانستن علت بیدار شدن نوزادان در طول شب خیلی مهم است. در چند ماه اول که نوزاد احتیاجات ضروری زیادی دارد، توانایی ارتباط کلامی برقرار کردنش هنوز  پایین است. مثلا معده او خیلی سریع شیر را هضم میکند و اگر محرک گرسنگی او را بیدار نکند، نوزاد میزان تغذیه لازم متناسب با سن اش را دریافت نخواهد کرد. بهمان ترتیب نوزادان در حال یادگیری تنظیم دما هستند و این یک مکانیسم دفاعی است که اگر خیلی سرد یا گرمشان بشود بیدار شوند.  بنابراین این مکانیسم ها برای رنجاندن والدین بوجود نیامده اند بلکه جهت اطمینان از آرامش و سلامت نوزاد هستند. 

1-5دانستن مراحل خواب

وقتی یک بزرگسال به خواب می رود، فعالیت های مغزی اش کند میشوند و اجازه میدهند که شخص به فاز عمیق خواب وارد شود. در طول این مرحله بدن شخص به سختی تکان میخورد، تنفس کند و منظم هست و ماهیچه ها ریلکس و شل هستند. بعد از حدود یک و نیم ساعت مغز دوباره فعال میشود و شخص وارد مرحله خواب سبک میشود. در طول این زمان هست که ممکن است شخص وارد مرحله (REM (Rapid-Eye-Movement خواب که اکثر رویاها اتفاق می افتد بشود. این دوره های عمیق/سبک در طول شب تقریبا هر دو ساعت تکرار میشوند که تقریبا بطور متوسط بزرگسالان در هر شبانه روز 6 ساعت خواب عمیق و 2 ساعت خواب سبک دارند.

بچه ها نیاز به سرپرستی و کمک برای خوابیدن دارند برای اینکه بر خلاف بزرگسالان آنها فقط بعد از یک مرحله خواب سبک اولیه وارد مرحله خواب سنگین میشوند. اجازه بدهید ببینیم چه تعداد از شما این را گزارش میکنید: تصور کنید شما دارید برنامه خواب روزانه تان با فرزندتان را اجرا میکنید. شما آواز میخوانید، قدم میزنید، شیر میدهید و ... تا زمانی که کودکتان در آغوش شما بخواب میرود. چشمهای او کاملا بسته است، پلک های او ممکن است حرکت کند و او ممکن است یک لحظه دهانش را جمع کند یا لحظه ای لبخند بزند که به پوزخند های خواب معروف است. و درست زمانی که شما فکر میکنید وقت آن است که او را در تخت خودش قرار دهید و یواشکی از اتاق بیرون بروید، او بیدار میشود و شروع به گریه کردن میکند. چرا چنین اتفاقی می افتد؟ احتمالا به این دلیل که او هنوز نخوابیده بود و فقط در مرحله خواب سبک بود. دفعه بعد که کودکتان را می خوابانید منتظر شوید که این مرحله (خواب سبک) تمام شود.( تقریبا 20 دقیقه طول میکشد). صبر کنید تا لب جمع کردن و لبخند زدن ها تمام شود، تنفس منظم تر شود و عضلات شل شود طوری که دست و پا آویزان بشود. اینها نشانه هایی هستند که کودک وارد مرحله عمیق خواب شده است و شانس شما برای اینکه با موفقیت او را در تخت خودش قرار دهید و ترک اش کنید افزایش می یابد.

مشابه بزرگسالان، کودکان هم دوره های خواب سبک/سنگین دارند ولی دوره های آنها بطور واضحی کوتاه تر است. کودکان هر یک ساعت وارد مرحله خواب سبک میشوند و اگر هر گونه محرکی در این زمان وجود داشته باشد، مثلا گرسنگی، بیدارشان خواهد کرد.

برخی تازه والد ها زمانی را صرف تماشای کودک به خواب رفته خود می کنند، اگر شما هم اینکار را میکنید ممکن است حوالی زمان بیدار شدن کودکتان نشانه های خواب سبک را ببینید، در این زمان شما میتوانید با آرام قرار دادن دستتان روی شکم کودک و زمزمه کلمات آرامش بخش و یا به آرامی خواندن لالایی مورد علاقه او، او را بدون بیدار شدن مجددا بخوابانید. گاه اگر بگذارید کودک بفهمد که شما آنجا هستید، او را آرام میکند و دوباره به خواب عمیق برمیگرداند. اگر کودک از شیر مادر تغذیه میکند در صورتی که مادر بخواهد در این مرحله با لالایی کودک را به خواب عمیق بر گرداند ممکن است او به بوی شیر بیدار شود و بنابراین پدرها موفقیت بیشتری ممکن است با این تکنیک داشته باشند.

1-5 گریه کردن

یک تئوری وجود دارد که به شما پیشنهاد میکند به گریه های کودکتان در طول شب توجه نکنید تا با این روش به بیاموزید که خودش را آرام کند و به خواب رود، که بنابراین دیگر شما را هم اذیت نخواهد کرد. باید بگویم این بدترین نصیحتی است که تا بحال شنیده ام. کودک در اولین مراحل رشدش بسیار آسیب پذیر هست و وظیفه بیولوژیکی پدر و مادر است که به تمام نیاز های فرزندشان پاسخ دهند. اینکه بگذارید کودک گریه کند از نظر روانی و فیزیولوژیکی برای کودک در اولین مراحل رشداش آسیب پذیر است. نقطه ای در مراحل رشد هست که لازم است کودک یاد بگیرد خود را آرام کند و ما این را در فصل 5 این کتاب* بحث خواهیم کرد. به هر حال تا جایی که بعنوان درست ترین و مطمئن ترین روش برای مراقبت از نوزاد خود مد نظر قرار داده شده این است که هر چه او نیاز دارد برایش فراهم کنیم که البته شامل شب نخوابی های والدین هم میشود.

--------------------------------------------

*فصل 5 این کتاب در مورد زمان مناسب برای گفتن "نه" به گریه های شبانه کودک و آموزش تکنیکهای موثر در کمک به بهتر خوابیدن کودک هست. در یک جمله بگم که این سن را بعد از 4 ماهگی اعلام کرده ولی نه برای همه کودکان!

سعی خواهم کرد در پست بعدی ترجمه فصل 5 را بگذارم.

------------------------------------------

مطلب پایین تجربه شیرین عزیز در مورد پسر نازنین اش هست. (آیین جون 6 ماهه است):

 "... بنظر رسيد آيين گرسنه بوده كه شبها نمي خوابيده. الان 2 شبه قبل از خوابش بهش يك وعده كامل سوپ ميدم ، بعدش شير خودم و اگر خورد شير خشكنیشخند ( ديگه مونده منو بخوره) ، و خدا رو شكر خيلي خوابش خوب شد.

فقط شب اول كمي گريه كرد گریه كه منهم پا به پاش گريه كردم ، البته نذاشتم گريه اش خيلي شديد بشه. همون يكبار بود. تو اين 2 شب بقيه مواقع كمي غرغر ميكنه با كمي گريه كه تو تخت خودش ماساژش دادم و زود آروم شد.
حالا خدا كنه شبهاي ديگه هم آروم باشه.
تو اين 2 شب هر شب فقط 2 بار پاشد كه خوب بهش شير دادم ، اما وقتي احساس ميكردم ديگه شير نميخواد و فقط عادتا مك ميزنه ، برش گردوندم تو تختشو با ماساژ خوابوندمش."

ممنونیم شیرین جون از لطفت. آیین گلم رو ببوس حسابی. عزیزم چند روزه وبلاگت باز نمیشه!!!!

-------------------------------------------

شایلی عزیز هم لطف کرده و تجربه خوبش رو نوشته. خیلی ممنون شایلی جون. برای شاینا شاهدونه خواب شیرین و خوبی آرزو میکنیم. بوووس برای شاهدونمون.

"راستش منهم زمانیکه شاینا نوزاد بود به هیچ وجه مشکل خواب نداشتیم گاهی تا 5 یا 6 ساعت رو راحت میخوابید و همه معتقد بودند به خاطر اینه که شیرم چربه و اونو خوب سیر نگه میداره چون موقع بیداری هم هر 3 ساعت شیر میخواست و تو فاصله زمانی کمتر محال بود شیر بخوره این بود که خوابهای شبونه راحتی رو داشتیم البته کنارم میخوابید و اگه دستشو تو دستم میگرفتم اگه هم کمی وول میخورد آروم میشد...
اما از حدود 7 و 8 ماهگی خوابهای شبونه اش کاملا بی نظم شد و این همزمان با زمانی بود که دیگه شیر منو نخورد اما غذا خوب میخورد... خودم حدس میزدم ممکنه به خاطر تاخیر تو درست کردن شیر باشه که چون طول میکشه و مثل شیر مادر نیست شاینا شاکی میشه ولی هرچه شیرو سریع تر درست میکردیم هم باز شاینا گریه میکرد...
روشهای مختلفی رو آزمایش کردیم و خودم به این نتایج رسیدم... حتما سیر سیر باشه برخلاف تصور خیلیها که میگن بچه رو سنگین نکنین و خیلی بهش غذا ندین شبهایی که شاینا دیر و خوب غذا میخورد خوب هم میخوابید... تو طول روز تحرکش زیاد باشه... موقع دندون درآوردن نباشه... هوای اتاق خنک باشه چون اکثر بچه ها از گرما متنفرند خلاف تصور ما که بچه رو می پوشونیم... و یه نکته جالب اینکه تو طول روز خیلی تلویزیون نگاه نکرده باشه چون خیلیها میگن بچه ممکنه خواب ببینه و همون اذیتش کنه... و متاسفانه هنوز هم شاینا عادت داره حتما من کنارش باشم و اگه حضور منو کنارش حس کنه دیگه بیدار نمیشه حتی اگه خونه باشم ولی کنارش دراز نکشیده باشم اونقدر دم به دقیقه نق میزنه تا منم بیام بخوابم و اون وقت خیالش راحت میشه و میخوابه...
این هم تجربه نصفه نیمه من... چون هنوز هم با رعایت همه اینها گاها مشکل خواب داریم"

----------------------------------------

اینم تجربه هنا عزیزمون در مورد پروژه خواب دختر خوشگلش سارا جون هست. ممنونیم و برای سارا گلمون آرزوی خواب راحت و شیرین میکنیم. بوووووس برای سارا خانومی

"... راستش سارای من تا همین ده ماهگی شب ها خیلی خوب میخوابید. مدل خوابیدنش هم به این صورت بود که یا بغل باباییش که براش لالایی میخوند میخوابید یا وقتی که بغل من شیر می خورد. که خوب من خیلی تلاش کردم که یه راه مناسب تر براش پیدا کنم که به نتیجه ی مسلمی نرسیدم. منتها چون با شیر خوردن خوابیدنش برام خیلی سخت بود سعی کردم که کم کم به روی پا خوابیدن عادتش بدم. اوایل شیر میخورد و هنوز خوابش عمیق نشده میگذاشتمش روی پام که خیلی مقاومت می کرد. اما الان روی پای باباش یا کسان دیگه راحت میخوابه ولی اگر من باشم دوست داره اول یه پرس شیر بخوره بعدا بره روی پا که گاهی با کتاب خوندن و شعر خوندن ازخیرش میگذره و خودش برای خودش آواز میخونه تا بخوابه.
خلاصه.
تا ده ماهگی شب ها ساعت ده میخوابید و صبحها پنج صبح بیدار میشد و حداکثر یکبار بیداری داشتیم. الان هم که یکسالشه شبها ساعت نه-ده میخوابه تا شش-هفت صبح و یکبار رو حتما بیدار میشه ممکنه به دوبار یا نهایتا سه بار برسه منتها مساله ای که جدیدا داریم اینه که اگر نصفه شب خیلی بیدار بشه تا کنارش نخوابم و دستش بهم نخوره آروم نمیشه. البته فکر می کنم طبیعیه و مساله نیست. یک نکته ی که من در مورد دخترکم داشتم مکیدن شست بود که اوایل خیلی شدید بود. یعنی حتما یا باید باشیر من میخوابید یا اینکه اونقدر شست می مکید تا خوابش ببره. تلاش من برای عادت دادن به روی پا خوابیدن هم برای ترک این عادت یا کم کردنش بود. الان خدا رو شکر خیلی خیلی کم شده و درطول روز که تقریبا هیچی (اگر استرس خاصی وجود نداشته باشه) و در طول شب در صورت تاخیر در شیر دادن و ... از شستش به عنوان کمکی استفاده می کنه!
در طول ماه گذشته من با مطالعه مصرانه این سایتها برای استقلال بچه ها توی خوابیدن واقعا گیج میشدم. یکبار هم تلاش کردم که چون باعث بی قراری خیلی شدید سارا شد نهایتا با گریه ی هردومون بی خیال شدیم. من نمیدونم چه طوری میشه به بچه کمک کرد که خودش بخوابه؟ اون هم به خوبی و خوشی؟ باید حتما بچه اونهمه گریه کنه تا یاد بگیره؟ خوش یاد نمیگیره؟ خیلی دوست داشتم که با تجربه هایی که حالا نی نی هاشون مستقل میخوابند برامون می نوشتند که چه طور این فرایند براشون طی شده."

آیا کودکم آماده برای از پوشک گرفتن (استفاده از توالت) هست؟

راستش من اصلا تجربه ای در این مورد ندارم ولی این مطلب را از سایت بی بی سنتر ترجمه کردم که امیدوارم برای مامانهای عزیز مفید باشد. برای ترجمه من جمله به جمله ترجمه نمیکنم. متن رو میخونم و بعد خلاصه مطلب را مینویسم. البته چک لیست را کامل مینویسم. لینک مطلب را هم میگذارم برای اطلاعات بیشتر اگر لازم دانستید مراجعه کنید.


"شاید اولین باری که کودکتان را پوشک کردید همین دیروز به نظر برسد و الان مانده اید که آیا وقت مناسبی برای از پوشک گرفتنش هست یه نه؟! در واقع هیچ سن مخصوص و سحرآمیزی که در آن زمان بچه ها آماده یادگیری چگونگی استفاده از توالت باشند وجود ندارد، اما پیشرفت در برخی مهارت های فیزیکی و کلامی در فاصله 18 تا 24 ماهگی برای اینکار ضروری هست. بعضی از والدین تا 2.5 الی 3 سالگی که کنترل ادرار توسط بچه ها قابل اعتمادتر هست، آموزش توالت را آغاز نمیکنند. برخی بچه ها هم تا سن 3 یا حتی 4 سالگی علاقمند به استفاده از توالت نیستند.

از چک لیست پایین استفاده کنید تا میزان آمادگی کودکتان را بدانید و به خاطر داشته باشید که اگر قبل از اینکه کودکتان آمادگی داشته باشد شروع کنید به این معنی نیست که زودتر هم تمام خواهید کرد. به احتمال زیاد پروسه ادامه خواهد یافت تا زمانی که کودک واقعا آماده باشد.

لازم نیست تا زمانی که کودک شما تمام آیتم های چک لیست را داشته باشد منتظر بمانید. فقط ببینید که کودک علاقمند و آماده برای مستقل بودن هست یا نه و اینکه مفهوم استفاده از توالت را درک میکند یا نه؟

علامتهای فیزیکی:

1- توانایی راه رفتن و حتی دویدن ممتد (بدون زمین خوردن های زیاد!) را دارد؟

2- آیا در هر مرتبه به اندازه کافی ادرار میکند؟ (خیلی کم نباشه.)

3- آیا دفع مدفوع منظم در زمانهای تقریبا قابل پیش بینی دارد؟

4- آیا زمانهای "پوشک خشک" بمدت تقریبا 3 یا 4 ساعت دارد که نشان میدهد عضلات مثانه به اندازه کافی برای نگهداری ادرار پیشرفت کرده اند.


علامتهای رفتاری

1- آیا میتواند در یک وضعیت بمدت 3 الی 5 دقیقه ثابت بنشیند؟

2- آیا میتواند شور.ت اش را بالا و پایین بکشد؟

3- آیا از حس پوشیدن پوشک کثیف یا خیس بد اش می آید؟

4- آیا  به دیدن توالت رفتن یا لباس زیر پوشیدن دیگران علاقه نشان میدهد؟

5- آیا علامتهای گفتاری یا فیزیکی برای دفع مدفوع خودش دارد؟ مثلا چمباتمه زدن یا گفتن.

6- آیا علاقه به استقلال نشان میدهد؟

7- آیا به انجام کارش افتخار میکند؟

8- آیا در مقابل یادگیری توالت رفتن مقاومت نشان میدهد؟

9- آیا کلا در مرحله همکاری هست؟ نه در مرحله عناد و مقابله.


نشانه های گفتاری

1- آیا میتواند فرمان های ساده نظیر " برو اسباب بازی را بردار" را پیروی میکند؟

2- آیا ارزش اینکه هر چیزی باید سر جای خود باشد را میداند؟

3- آیا کلمه خاصی برای ادرار و مدفوع دارد؟(بلد هست)

4- آیا علایمی را که نشان میدهند او باید توالت برود را میفهمد؟ و آیا میتواند قبل از دستشویی کردن به شما اصلاع دهد یا آن را تا رسیدن به توالت نگه دارد؟"

لینک این مطلب این هست:

http://www.babycenter.com/0_potty-training-readiness-checklist_4384.bc

امیدوارم مفید باشد. لطفا ما را هم شریک نظرات و تجربه های پر ارزش خودتون بکنین. ممنونم

---------------------------------------------------------------------------------------

تجربه مامان فراز عزیز:

من یکبار تو یکسال و نیمگی تلاش کردم و تلاش ناموفقی بود چون ظاهراً اون موقع آمادگیش رو نداشت. چند ماه بعد دوباره شروع کردم و مصرانه هم تصمیم به تداومش داشتم. هر یکساعت به یکساعت خودم میبردمش، و اگه علاقه ای نداشت به اومدن، عروسکهای مورد علاقه اش رو میردم و طوری وانمود میکردم که دارند جیش میکنند و چه کار خوبی میکنند که به من گفتند. بعد فراز خودش علاقه مند شد بهاینکه جیش عروسکاش رو بگیره. بعد هم خودش بعد از اونها این کار رو میکرد.
تا دوهفته اینطوری ادامه دادم. بعد دیددم موفق شدم. البته شبا پوشکش میکردم و هروقت هم که برای خوردن شیر بیدار میشد دوباره با یکی از عروسکها همراهش میکردم که بریم تا عروسکش جیش نکرده، تو دستشویی جیش کنه. اینطوری موفق شدم و بعد از یه مدتی خودش بهم میگفت.

ممنون مامان فراز عزیز. 100 تا بوس برای فراز جون از طرف من و خواننده های اینجا برای تشکر از شما .




سندرم مرگ ناگهانی نوزاد (SIDS)

سندرم مرگ ناگهاني كودك چيست؟*

اين سندرم يك از علل مرگ و مير كودكان يك ماهه تا يك ساله است و نكته نگران كننده اين است كه درماني ندارد و بخوبي نمي توان با آن مقابله كرد چون يك بيماري يا ناخوشي نيست. اين سندرم به نام مرگ گهواره نيز ناميده مي شود و زماني اين تشخيص مطرح است كه كودكي كه كمتر از يك سال عمر دارد بطور ناگهاني مي ميرد و پس از تحقيقات كامل پزشكي و پزشكي قانوني و حتي اتوپسي، علتي براي مرگ يافت نمي شود. اين سندرم حادثه اي تكان دهنده و بسيار غم انگيز براي خانواده محسوب مي شود زيرا بدون هيچگونه علامت هشدار دهنده اي رخ مي دهد.

شايعترين سن بروز آن بين 2 تا 4 ماهگي است و 90% موارد در كودكان كمتر از 6 ماهه رخ مي دهد. در اكثر موارد هنگام خواب و اغلب در ساعت 10 شب و در طول ماههاي سرد سال اتفاق مي افتد.

البته شب هنگام تنها زماني نيست كه سندرم مرگ ناگهاني كودك بوقوع مي پيوندد. اگر شما كودك خود را به مهد كودك يا شيرخوارگاه مي سپاريد بايد به خاطر داشته باشيد كه حدود 20% از تمام موارد اين سندرم در اين گونه مراكز رخ مي دهند. بنابراين بايد مطمئن شويد كه مسئول شيرخوارگاه كودك را به پشت بخواباند و از دستورالعملهاي ارائه شده براي خوابي ايمن پيروي كند.

چه عواملي موجب ايجاد سندرم مرگ ناگهاني كودك مي شوند؟

علت اين سندرم تا كنون مشخص نشده است. محققان در طول سه دهه گذشته به حقايق زيادي در اين رابطه دست يافته اند ولي هنوز به پاسخي قطعي براي اين سوال نرسيده اند. بسياري از كارشناسان معتقدند كه اين سندرم زماني رخ مي دهد كه كودكي كه داراي يك بيماري زمينه اي است (نظير نقصي نامحسوس در مغز كه موجب اختلال در تنظيم تنفس، دماي بدن و سيستم بيدار شدن كودك شود)، در دوره بحراني از تكاملش بر روي شكم مي خوابد و يا در محيطي قرار مي گيرد كه داراي هوائي بسيار گرم و آلوده از دود است. كارشناسان در حال حاضر مشغول مطالعه مغز، سيستم خودكار عصبي، مراقب از شيرخواران و محيط خواب آنها، عفونت و ايمني و عوامل ژنتيك هستند تا پاسخ سوال خود را بيابند.

كدام كودك بيشتر در معرض خطر قرار دارد؟

عليرغم آنكه هنوز علت سندرم مرگ ناگهاني كودك بدرستي مشخص نشده تا كنون چند عامل خطرزا در اين رابطه شناسايي شده اند. اين عوامل عبارتند از:

داشتن والدين يا پرستاري كه سيگار مي كشد
مطالعات نشان مي دهند كه با حضور هر فرد سيگاري در منزل احتمال سندرم مرگ ناگهاني كودك افزايش مي يابد.

خوابيدن بر روي شكم
تحقيقات نشان مي دهد كه احتمال بروز اين سندرم در كودكاني كه بجاي خوابيدن بر پشت به روي شكم مي خوابند 7/1 تا 9/13 برابر (بر حسب نوع مطالعه) بيشتر است. وقتي كودك بر روي شكم مي خوابد احتمال افزايش درجه حرارت بدنش بالا مي رود، وقفه در تنفس رخ مي دهد و هواي بازدمي خودش را تنفس مي كند و در نتيجه ميزان دي اكسيد كربن در خون بالا مي رود. بعلاوه، مطالعات گوناگون نشان داده اند كه اگر كودكي كه عادت دارد به پشت بخوابد، به روي شكم خوابانيده شود احتمال بروز سندرم مرگ ناگهاني كودك به نحو چشمگيري افزايش مي يابد. (بعضي از كارشناسان معتقدند كه شيوع زياد سندرم مرگ ناگهاني كودك در شيرخوارگاه ها و مهدكودك ها همين است).

نارس بودن يا كم بودن وزن هنگام تولد
هر چه نوزاد زودتر به دنيا آيد احتمال بروز سندرم مرگ ناگهاني كودك بيشتر است. هم چنين، هر چه وزن هنگام تولد كمتر باشد خطر بروز اين سندرم بيشتر خواهد بود.

افزايش درجه حرارت هنگام خواب
شواهد قوي در دست است كه اگر درجه حرارت هنگام خواب خيلي بالا رود خطر بروز سندرم مرگ ناگهاني كودك افزايش مي يابد. و افزايش درجه حرارت زماني رخ مي دهد كه كودك در اتاق فوق العاده گرم قرار گيرد و يا تب داشته باشد.

خوابيدن در بستر بسيار نرم
بسياري از مطالعات ارتباط بين خوابيدن در بستر نرم و سندرم مرگ ناگهاني كودك را نشان داده اند. رختخواب هاي آبي، كيسه هاي شني، كاناپه، لحاف هاي ضخيم و نرم، راحتي و ساير سطوح نرم براي خواباندن كودك نامناسب و خطرناك اند.

اعتياد مادر در دوران بارداري به سيگار يا مواد مخدر
مصرف سيگار در دوران بارداري تقريبا در تمام مطالعات بعنوان يك عامل خطرزا در بروز سندرم مرگ ناگهاني كودك نام برده شده است. شايان ذكر است كه اعتياد به سيگار يا مواد مخدر در طول دوران بارداري سلامت جنين را در معرض تهديد قرار مي دهد.

داشتن مادر جوانتر از 20 سال
احتمال بروز سندرم مرگ ناگهاني كودك در كودكاني كه مادرشان كم سن بوده است بيشتر است. همچنين هرچه فواصل بين بارداري ها كمتر باشد احتمال بروز اين سندرم بيشتر مي شود.

ابتلا به ناخوشي هائي كه حيات كودك را مورد تهديد قرار ميدهد
اين امر به خصوص در مورد كودكاني كه سابقه قطع تنفس و رنگ پريدگي ناگهاني، كبود شدن و يا وقفه تنفسي داشته و نياز به احيا پيدا كرده اند، صادق است.

چگونه مي توانم خطر بروز سندرم مرگ ناگهاني را در كودك خود كاهش دهم؟

هيچ راهي وجود ندارد كه عدم بروز اين خطر را ضمانت كند ولي مي توان با اقداماتي اين خطر را كاهش داد:

كودك را به پشت بخوابانيد
اين اقدامي است كه از خطر بروز سندرم مرگ ناگهاني كودك مي كاهد. از سال 1994 كه مراجع مختلف دستورالعمل خواباندن كودك به پشت را ارائه كرده اند ميزان بروز سندرم مرگ ناگهاني كودك 40 % كاهش يافت. دقت كنيد كه ديگران – مثلا ساير اعضاي خانواده يا پرستار بچه - هم او را بر روي شكم نخوابانند.

در دوران بارداري از خودتان و جنين تان مراقبت كنيد
براي حصول اطمينان از سلامت جنين و كاهش خطر تولد زودرس و يا كاهش وزن هنگام تولد (كه از عوامل خطر سندرم مرگ ناگهاني كودك محسوب مي شوند) بايد تغذيه و مراقبت هاي دوران بارداري صحيح باشند. در دوران بارداري از مصرف سيگار و مواد مخدر بپرهيزيد.

اجازه ندهيد كسي در اطراف كودك شما سيگار بكشد
فضاي اطراف كودك را در منزل، اتومبيل و يا ساير محيط ها عاري از دود نگه داريد. اگر احساس مي كنيد نمي توانيد سيگار را ترك كنيد، براي مصرف آن از خانه خارج شويد و دقت كنيد تا ديگران نيز همين كار را انجام دهند.

رختخواب كودك را بدقت انتخاب كنيد
كودك را در رختخوابي با تشك صاف و سفت، كه با يك ملافه مناسب پوشانده شده است بخوابانيد و بالشي زير سرش نگذاريد. از قراردادن اسباب بازي هاي پارچه اي يا ساخته شده از ساير مواد نرم در تختخواب او بپرهيزيد. اگر ميخواهيد حتما روي او را بپوشانيد از يك ملافه نازك استفاده كنيد و آن را از دوطرف به زير تشك ببريد و دقت كنيد كه از حد سينه بالاتر نباشد. اگر فكر ميكنيد كودك سردش است لباسهاي گرمتر به او بپوشانيد نظير سرهمي هايي كه جوراب سرخود است يا او را در كيسه خواب هاي مخصوص كودك بخوابانيد.

از گرم كردن بيش از حد كودك بپرهيزيد
به منظور پرهيز از گرم شدن بيش از حد كودك هنگام خواب او را بيش از حد در پتو نپوشانيد. و به هيچ وجه سرش را زير پتو نگذاريد. اتاقي كه كودك در آن ميخوابد نبايد بيش از حد گرم باشد؛ حرارت اتاق بايد براي يك فرد بالغ با لباس سبك مناسب باشد. علائمي كه نشان ميدهند كودك در معرض گرماي بيش از حد قرار دارد عبارتند از تعريق يا مرطوب بودن موها، بثورات عرق سوز، تنفس سريع، بيقراري و تب.

سعي كنيد حتي المقدور كودك در معرض عفونت قرار نگيرد
گاهي سندرم مرگ ناگهاني كودك همراه با بيماريهاي تنفسي و بيماريهاي دستگاه گوارشي رخ مي دهد. بنابراين بهتر است از همه بخواهيد قبل از بغل كردن كودك شما دست هايشان را بشويند. و البته در صورت امكان كودك را از افراد بيمار دور نگاه داريد.

آيا تغذيه با شير مادر از بروز سندرم مرگ ناگهاني كودك مي كاهد؟

تا كنون هيچگونه شواهدي دال بر اينكه تغذيه با شير مادر به خودي خود و بطور مستقيم از بروز اين سندرم مي كاهد بدست نيامده است؛ اما با تغذيه با شير مادر ميزان ابتلا به عفونت هاي تنفسي و گوارشي كه خود با افزايش سندرم مرگ ناگهاني كودك همراه هستند، كاهش مي يابد.

آيا اگر با كودك در يك رختخواب بخوابم خطر سندرم مرگ ناگهاني كودك كاهش مي يابد؟

در اين مورد اتفاق نظر وجود ندارد. گروهي معتقدند كه شما نبايد نوزادتان را در ماه اول زندگي با خود به رختخواب ببريد. اولا رختخواب شما مسلما داراي بالش و ملافه بوده و جنس آنها نيز از نوع نرم است كه همگي عوامل خطرزا براي سندرم مرگ ناگهاني كودك محسوب مي شوند. احتمال افزايش درجه حرارت نوزاد نيز هنگاميكه با شما در يك رختخواب خوابيده است بيشتر است. احتمال غلتيدن بر روي نوزاد براي والدين چاق بسيار زياد است. از طرف ديگر برخي معتقدند كه خواباندن نوزاد در رختخواب والدين موجب مي شود كه مادر سريعتر متوجه تغيير در تنفس نوزاد و حركات وي شود. بسياري از والدين نيز در اين وضعيت احساس راحتي بيشتري دارند و به همين دليل نسبت به آن مبادرت مي ورزند. اگر شما جدا تصميم داريد كه با نوزادتان از رختخواب مشترك استفاده كنيد دقت كنيد كه بين تشك و لبه تخت خواب فضاي باز نباشد تا سر نوزاد در آن گير نكند؛ بعلاوه رختخواب هاي سنگين و ضخيم را براي كودك استفاده نكنيد و هرگونه طناب يا كيف پلاستيكي را از محوطه تخت دور نگه داريد و حتي در رختخواب خودتان نيز كودك را به پشت و بر روي تشك صاف بخوابانيد.

در بعضي موارد شما به هيچ وجه نبايد نزد كودكتان بخوابيد. اگر شما سيگار مي كشيد، اگر داروئي مصرف مي كنيد كه بر خواب تاثير مي گذارد و يا اگر الكل مصرف كرده ايد خواباندن نوزاد در رختخوابتان خطرناك است. اگر وزن شما خيلي زياد است هيچگاه نبايد كنار كودك كمتر از 3 ماه بخوابيد.

برخي محققان كشف كرده اند كه وقتي نوزاد در رختخواب خود و در اتاق والدين قرار مي گيرد خطر سندرم مرگ ناگهاني كودك كمتر است. بنابراين به جاي آوردن نوزاد به رختخواب خود مي توانيد تختخواب يا گهواره او را به اتاق خود بياوريد و يا گهواره كنار تختي بخريد (كه در يك طرف باز هستند و در همان ارتفاع به تختخواب بزرگسالان متصل مي شوند). به اين ترتيب نوزاد در تخت خودش مي خوابد ولي براحتي قابل دسترس است.

آيا قنداق كردن براي كودك مانعي ندارد؟

بعضي از محققان معتقدند كه قنداق كردن - يعني نوعي پيچاندن كودك در ملافه يا پارچه – در پيشگيري از سندرم مرگ ناگهاني كودك موثر است زيرا كمك مي كند كه كودك راحت تر به پشت بخوابد. (اگر نوزاد هنگام خواب از جا مي پرد، حركات بدنش او را بيدار خواهد كرد؛ قنداق كردن اين حركات را محدود مي سازد و به او احساس امنيت مي دهد). از طرف ديگر بعضي معتقدند كه قنداق كردن مي تواند درجه حرارت را بالا برد. بنابراين اگر شما نوزاد را قنداق مي كنيد از ملافه نازك استفاده كنيد و دقت كنيد اتاق زياد گرم نباشد و البته هرگز كودكي را كه قنداق شده است روي شكم نخوابانيد.

آيا استفاده از پستانك خطر ابتلا به سندرم مرگ ناگهاني كودك را افزايش ميدهد؟

مطالعات اخير نشان ميدهند كه ميزان بروز سندرم مرگ ناگهاني در شيرخواراني كه از پستانك استفاده مي كنند كمتر مي شود. احتمالا به اين دليل كه احتمال خواباندن كودكي كه پستانك دارد به روي شكم كمتر است. از آنجائيكه ابتلا به عفونت گوش، احتمال كوتاه شدن زمان تغذيه با شير مادر و مشكلات دنداني با استفاده از پستانك افزايش مي يابد، متخصصص براي صدور دستورالعمل استفاده از پستانك بعنوان وسيله اي براي پيشگيري از سندرم مرگ ناگهاني كودك منتظر نتايج مطالعات آينده است.

آيا استفاده از روانداز هاي پوشيدني كمك كننده خواهد بود؟

اگر دوست نداريد كه روي كودك را بپوشانيد مي توانيد از ملافه هاي پوشيدني استفاده كنيد (كه درست شكل كيسه اي بدون آستين است و در پائين جمع مي شود) اين كيسه كودك را گرم نگه مي دارد و در عين حال احتمال آنكه ملافه روي سر او را بپوشاند به صفر مي رسد. اين كيسه در اصل يك كيسه خواب است و در سنين مختلف براي كودكاني كه روانداز خود را پس مي زنند نيز استفاده مي شود.

نكته: اكثر مردم نمي دانند كه خواباندن شيرخوار به پهلو نيز خطرناك است. در حقيقت اگر كودك شما بي آنكه به پشت قرار گيرد به پهلو خوابانده شود احتمال بروز سندرم مرگ ناگهاني كودك دو برابر مي شود. زيرا مي تواند براحتي به روي شكم بغلتد. وقتي شيرخوار به سن 5 تا 6 ماهگي مي رسد قادر خواهد بود كه به هر دو طرف بغلتد و براي شما مشكل خواهد بود كه در طول شب او را به پشت بخوبانيد. البته در اين سن احتمال بروز سندرم مرگ ناگهاني كودك كاهش مي يابد. بنابراين تمام سعي خود را بكار بنديد كه او را به پشت قرار دهيد ولي بيش از اين نگران غلتيدن او نباشيد.

نكته: بخاطر داشته باشيد كه قرار دادن كودك به پشت در تمام مدت با عث مي شود كه پشت سر او صاف شود. مي توانيد بعضي مواقع سر كودك را كمي بچرخانيد تا پشت سر هميشه در يك وضعيت قرار نگيرد يا وقتي كودك بيدار است وي را به پهلو بخوابانيد. در ضمن به خاطر داشته باشيد كه كودك نبايد به مدت طولاني درون صندلي اتومبيل يا صندلي هاي متحرك قرار گيرد زيرا اين امر هم به صاف شدن پشت سر مي انجامد. وقتي كودك بيدار است او را روي شكم قرار دهيد اين امر به تكامل صحيح عضلات نيز كمك مي كند.


 مطلب فوق از سایت "نی نی سایت" برداشت شده است.

نکته دیگری که من در یک سایت  دیگر خوانده ام این است که بهتره پیش بند کودک موقع خوابیدن باز بشود. همینطور اگر روسری یا کلاه برای سر بچه استفاده میکنید مراقب باشید که تو خواب آن را روی صورت خود نکشد.

* Sudden Infant Death Syndrome


تعویض پوشک

نی نی داری-تعویض پوشک
این مطلب عینا از وبلاگ شخصی هنا جان مامان سارا کوچولو با اجازه خودشون برداشت شده است. از هنا عزیز ممنونیم که اجازه دادند از این مطلب خوب اینجا استفاده بشه.
اگر کودک شما به تازگی حرکت کردن (سینه خیز/چهاردست و پا/راه رفتن) و یا حتی نشستن را آموخته باشد باید منتظر اعتراضهایش برای تعویض پوشک باشید. برای او خوابیدن و تحمل این کار بسیار مشکل است و این سختی با نزدیک شدن سن یکسالگی زمانی که حس استقلال طلبیش شکوفاتر می شود بیشتر هم خواهد شد. درک این مطلب که مقاومت او برای خوابیدن تنها وسیله ای برای بیان استقلال و توانایی خودش است به شما کمک می کند تا در مقابل بی قراریش صبور باشید و به جای جدال با او و یا حرص خوردن به دنبال یک راه حل دوطرفه بگردید. هرچه باشد روزی چند بار باید این مراسم را با هم اجرا کنید!

اگر می تواند بایستد او را ایستاده تعویض کنید. در مواردی که باید دراز بکشد و منتظر تمیز شدنش باشد حتما او را سرگرم نگه دارید. به این منظور یک وسیله جذاب/ یک اسباب بازی دلخواه یا هرچیزی که توجه او را برای چند دقیقه جلب می کند مخصوص این کار کنار بگذارید. می توانید یک تکه چسب به دستش بزنید و تا زمانی که او مشغول است شما کارتان را تمام کنید.

من برای این منظور همیشه یک شی جدید یا اسباب بازی که دخترم چند روزی ندیده است و حدس می زنم سرگرمش می کند را پیدا می کنم و بعد با هم به سمت محل تعویض (کنار کشوی پوشک و لباسهایش) می رویم. در طول راه به او می گویم که میخواهم پوشکش را عوض کنم و درست وقتی دراز می کشد آن شی جذاب را به دستش می دهم. البته با این حال هم همیشه کار به آخر نمیرسد. گاهی باید بازی های دیگری هم در بیاورم. قلقلکش بدهم، برایش شکلک در بیاورم و... و در انتها وقتی روی پایم نشسته لباسش را بایک بازی همیشگی "پات رو بده بوس کنم"  بپوشانم که حالا دیگر وقتی اسمش را می شنود خودش را آماده می کند. اول باید از توی سوراخ پاچه شلوارش نگاهش کنم و بخندانمش بعد دستم را از تویش رد کنم و پایش را بگیرم و وقتی بیرون آوردمش یک ماچ حسابی بکنم...تا او گرم خنده است پاچه های شلوار پایش شده و تازه در حالی که دارد برای خودش می رود من باید دنبالش بروم و شلوارش را بالا بکشم!

حس می کنم اگر نمیدانستم که بی قراریش به دلیل حس استقلال طلبی و نه گفتن به اجبار خوابیدن بوده چقدر از این مراسم تعویض پوشک گریزان می شدم ولی حالا به یک بازی دو نفره تبدیل شده است.

نکته ی دیگری که خوب است به یاد داشته باشید این است که عکس العمل منفی نسبت به پوشک و پی پی اش نداشته باشید. اگر شما غرو لند کنید یا از بوی بد پوشکش چهره درهم کنید او این را به حساب عدم تایید خودش می گذارد و درک نمی کند که چه چیزش ناخوشایند شما بوده؟ برعکس اگر ذهنیت خوبی نسبت به تعویض پوشک داشته باشد در آینده ای نزدیک میلش به دستشویی رفتن و راحت شدن از پوشک بیشتر خواهد بود.

شما هم اگر تجربه ای دارید خوب است که ما را شریک کنید!

رشد و تکامل کودک (2)

تکامل یا نمو

هر چند تکامل همانند رشد در کلیه اعضا و اندامها صورت میگیرد ولی مهمترین آنها تکامل عصبی و روانی است .

تکامل عصبی و روانی جنبه های مختلفی دارد که بسیار به هم شبیهند ولی بررسی چهار جنبه آن مهم تر و مشخص تر میباشد که عبارتند از: حرکت و تحرک ، زبان و تکلم ، شناسایی و رفتار اجتماعی ، فعالیتهای تطبیقی . مواردی که ذکر میشوند در مورد همه بچه ها دقیقا تطابق نمیکند توجه کنید رشد و نمو در انسان تابع عوامل بسیاری از جمله وراثت و محیط است و در انسانی تا انسانی دیگر متفاوت است. ما فقط کلیات را ذکر میکنیم.

1- حرکت و تحرک :

نوزاد در روزهای اول پس از تولد حالت اسپاسم و انقباض در اندامها دارد و حرکات نامنظم و غیرقرینه و اغلب بدون مقصودی انجام میدهد. درصورتیکه به شکم خوابانده شود سر به یک طرف چرخیده و اندامها قرینه قرار میگیرند . درصورتیکه به روی شکم بصورت افقی نگاهداشته شود کنترل سر نداشته و سر کاملا خم میشود . اگر با کشیدن دستهای نوزاد وی را کاملا از حالت خوابیده به نشسته بکشانیم سر کاملا به عقب میافتد .

رفلکسهای ابتدایی کودک بخش مهمی از فعالیتهای وی را تشکیل میدهند که مهمترین آنها عبارتند از:

رفلکس مورو : وقتی کودک را مانند انداختن رها میکنیم حالت تدافعی به خود گرفته دستها کاملا باز میشوند و پنجه ها حالت ستاره ای به خود میگیرند .

رفلکس مورو

رفلکس چنگ زدن : نوزاد انگشت شما را چنگ زده محکم میگیرد.

رفلکس جستجو : رفلکسی طبیعی برای جستجوی سینه است که معمولا با تحریک صورت با انگشتان هم پاسخ میدهد . نوزاد سر خود را به دنبال عامل محرک می چرخاند.

رفلکس مکیدن و رفلکس قدم گذاشتن ... رفلکسها بیشترند ولی مهمترین آنها ذکر شده است.

در طی 3 تا 4 هفته بعد حالت اسپاسم عضلانی کاهش پیدا کرده و در صورتیکه به شکم خوابانده شود گردن محکم تر است و درصورتیکه به روی شکم افقی قرار گیرد سر را برای لحظه ای بلند میکند تا در سطح بدن قرار گیرد .

در حدود هفته 8 کنترل سر بهتر شده سر را به خوبی به اطراف حرکت میدهد و درصورتیکه به روی شکم به طور افقی نگاهداشته شود سر را در سطح بدن قرار میدهد ولی هنوز هم وقتی از حالت خوابیده به نشسته او را بکشانید سر را به عقب پرتاب میکند .

در حدود سه ماهگی در حالت خوابیده روی شکم سر را بلند میکند و در صورتیکه به روی شکم افقی نگاهداشته شود سر را بالاتر از تنه نگه میدارد . در حالت کشیدن از خوابیده به نشسته سر کمی به عقب برمیگردد . رفلکسهای نوزادی تا این سن خیلی کم شده اند یا کاملا از بین رفته اند.

در حدود چهار ماهگی در حالت خوابیده روی شکم سر و سینه را بلند میکند. کنترل سر خوب بوده و در حالت کشیده شدن از خوابیده به نشسته سر به عقب نمیافتد . در این سن کودک میتواند با داشتن تکیه گاه بنشیند که در این صورت سر به جلو خم میشود.

در حدود 4 تا 5 ماهگی کودک غلتیدن انجام میدهد که در ابتدا از حالت خوابیده به شکم و سپس معکوس انجام میشود.

در حدود 6 تا 7 ماهگی کودک ابتدا با داشتن تکیه گاه و یا تکیه روی دستهای خود در حالیکه کمی به جلو خم شده و پس از 3 تا 4 هفته بدون تکیه گاه میتواند بنشیند در حالیکه پشت او خمیده و قوز است . در حالت ایستاده با کمک میتواند قسمت اعظم وزن بدن خود را تحمل کند و حرکات جهشی روی پاها انجام دهد . اشیا را به حالت چنگ زدن میگیرد.

در 8 تا 10 ماهگی نشستن بهتر شده و حالت قوز پشت صاف میشود و ابتدا در حالت خوابیده روی شکم چرخیده و به تدریج خزیدن یا چهاردست و پا انجام میدهد. در این سنین به تدریج از انگشت شست دست به عنوان مقابل سایر انگشتان استفاده کرده و اشیا را در حالیکه شست را دربرابر بقیه انگشتان قرار میدهد میگیرد.

در 10 تا 12 ماهگی به تدریج ابتدا برای چند لحظه و سپس طولانی تر می تواند بایستد و با کمک از مبل یا دیوار می تواند راه برود.

در 12 تا 14 ماهگی به تدریج راه رفتن را شروع کرده و میتواند اشیای کوچک را با کمک انگشت شست و سبابه بردارد.

از 14 تا 16 ماهگی بدون کمک به خوبی راه رفته و از پله ها چهاردست و پا بالا میرود.

در 18 تا 20 ماهگی به زحمت میتواند بدود و در صورتیکه دست وی نگاهداشته شود از پله ها به صورت پله پله بالا میرود. و پس از چند هفته می تواند با کمک از پله ها پله پله پایین بیاید. در یک صندلی کوچک به خوبی مینشیند.

در 2 سالگی می تواند براحتی دویده و یا از پله ها بصورت پله پله بالا و پایین برود و یا از صندلی یا مبل خود را بالا بکشد .

در حدود 5/2 سالگی می تواند جست بزند ، توپ را لگد بزند و از دستهای خود برای انجام کارها به خوبی استفاده کند.

در 3 سالگی می تواند از پله ها با گذاشتن پاها بصورت یک در میان و متناوب بالا برود. سه چرخه براند و برای چند لحظه روی یک پا بایستد و از یک پله پایین بپرد.

در 4 سالگی می تواند از پله ها با گذاشتن یک در میان پاها پایین بیاید، یک پا جست بزند، توپ را براحتی شوت کند و کاغذ یا پارچه را قیچی نماید.

در 5 سالگی می تواند پرش کند و روی یک پا لی لی نماید.

در طی سالهای مدرسه مهارتش بیشتر میشود و مخصوصا از دست خود برای انجام کارهای ظریف استفاده میکند.

2- زبان و تکلم :

در هنگام تولد صدای کودک را فقط گریه های او تشکیل میدهد ولی پس از ماه اول بتدریج صداهای درهمی از گلوی وی خارج میشود.

در 2 تا 3 ماهگی این صداها بیشتر شده و اغلب شامل حروف باصدا میشود.

در 5 تا 6 ماهگی صدای کودک تکرار همان حروف باصداست.

در 8 تا 9 ماهگی میتواند بعضی از کلمات مثل ماما یا بابا را تکرار کند بدون آنکه مفهوم خاصی برایش داشته یاشد.

در یکسالگی کلمات ساده را تقریبا با مقصود بیان میکند.

در 15 ماهگی چندین کلمه ساده را با منظور بیان میکند.

در 18 ماهگی تعداد کلمات بسیار میشود و با نشان دادن اشیا یا عکس نامشان را میگوید و دستورات ساده را اجرا میکند.

در 2 سالگی میتواند جملا بسیار ساده مرکب از دو یا سه کلمه را بیان کرده و بعضی از قسمتهای بدن خود را با اشاره نام ببرد.

در 5/2 سالگی نام کامل خود را میداند و میتواند بیان کند و در جملات از کلمه "من" استفاده میکند.

در 3 سالگی سن و جنس خود را میداند و در صورت پرسش جواب میدهد. میتواند تا سه بشمرد و کلمات چند سیلابی را ادا میکندو اسمها را در صورت لزوم به صورت جمع بیان میکند. اشعار و تصنیفهای کوتاه یاد میگیرد.

در 4 سالگی اشیا را تا چهار براحتی می شمارد و می تواند داستان ساده کوتاهی بگوید.

در 5 سالگی می تواند نام چند رنگ را بدرستی بگوید، جملات ده سیلابی را به درستی تکرار کند، تا 10 بشمارد و در مدرسه مهارت او در تکلم بیشتر خواهد شد.

3- شناسایی و رفتار اجتماعی :

نوزاد در هفته های اول چندان توجهی به اطراف ندارد و فقط به اشیا و نوری که در وسط میدان دیدش باشد خیره میشود. در این حالت خیره شدن چشم از چرخش بدن تبعیت نمیکند که به آن اصطلاحا "چشم عروسکی" گفته میشود. حرکات منظم و صداهای یکنواخت مثل حرکات گهواره یا موسیقی ریتم دار با فرکانس بالا و همچنین صدای مادر به او آرامش میدهد. با صدای بلند سر را به آن سو می چرخاند.

از هفته 3 و 4 گاهگاه لبخند میزند و بتدریج به اشیا و بخصوص اشخاص توجه بشتری نشان میدهد و با چشم آنها را تعقیب میکند.

در 2 ماهگی نور و اشیا بزرگ و اشخاص متحرک را تا حدود 90 درجه از خط وسط با چشم دنبال میکند و هنگام صحبت کردن و خندیدن با او می خندد.

در 3 تا 4 ماهگی به اشیا و اسباب بازیهای بزرگ و مخصوصا دارای صدا یا نور توجه خاصی می نماید و سعی میکند آنها را بگیرد و پس از گرفتن به دهان می برد. در آغوش مادر احساس لذت میکند و حمام گرفتن در وان برایش شادی آور است.

در 4 تا 5 ماهگی تماس با افراد آشنا بخصوص وقتی با وی بازی یا صحبت کنند لذت بخش است. با صدای بلند می خندد و اگر تماس یکباره با وی قطع شود احساس ناراحتی کرده و حتی به گریه می افتد. با دیدن شیشه شیر و غذا دچار شادی و هیجان می شود.

در 6 تا 7 ماهگی توجه خاصی به قیافه های آشنا پیدا میکند و از دیدن چهره های غریبه ناراحت میشود. تغییرات قیافه مخاطب وی مثل خنده،اخم و عصبانیت در وی اثر میگذارد و واکنش نشان میدهد. به تصویر خود در آینه توجه کرده و آنرا نوازش میکند.

در 8 تا 10 ماهگی والدین و افراد خانواده و یا کسانیکه با وی تماس نزدیک دارند را به خوبی میشناسد و با صدای آنها آشنایی پیدا میکند بطوریکه وجود مادر در اطراف وی حتی صدایش به وی آرامش میدهد. نام خود را تا حدودی تشخیص میدهد. به اسباب بازی علاقه زیادی نشان میدهد و در صورتیکه اسباب بازی با پارچه پوشانده شود با برداشتن پارچه آن را پیدا میکند. بازی "دالی موشه" مورد توجه وی است. در صورتیکه شیئی در دست داشته باشد و از وی تقاضا شود آنرا پس میدهد هر چند آنرا کاملا رها نمیسازد. کارهای ساده از قبیل دست زدن و بای بای کردن را می تواند یاد بگیرد.

در 10 تا 12 ماهگی با نام اغلب اشیا آشنایی پیدا کرده و با اسباب بازی ساده از قبیل توپ یا عروسک بازی میکند. شیئی را در صورت تقاضا پس میدهد و آنرا رها می سازد.

در 15 ماهگی اشیا و چیزهایی را که دوست دارد با اشاره نشان میدهد و نام اشیا بسیار آشنا را که نام ساده ای دارند بیان میکند.

در 18 ماهگی بسیاری از اشیا و حیوانات و اشخاص و حتی عکس آنها را می شناسد و نام می برد. خودش غذا میخورد و در صورت ناراحتی کمک می طلبد. اسباب بازیهایی را که نخ دارند از قبیل ماشین میکشد و عروسک را در آغوش گرفته نوازش میکند.

در حدود 2 سالگی با قاشق میتواند غذا بخورد. در لباس پوشیدن و درآوردن کمک میکند و احتیاجات و خواسته های خود را بیان می نماید. مدفوع و ادرار خود را خبر میدهد و میتواند از نظر توالت رفتن تربیت شود. به داستانهای عکس دار گوش میدهد و صفحات کتاب را یکی یکی ورق میزند. به توپ در صورت تقاضا لگد میزند.

در 5/2 سالگی از خود به صورت "من" در جملات نام می برد و نام کامل خود را میداند.

در 3 سالگی سن و جنس خود را میداند و در بازیهای ساده با بقیه کودکان شرکت میکند. میتواند دست خود را بشوید.

در 4 سالگی داستانهای کوتاه و ساده و یا جاهایی را که دیده تعریف میکند و در بازیهایی که بازی کننده ها نقش خاصی دارند از قبیل پدر یا مادر بودن یا دزد و پلیس یا مهمان و صاحبخانه شرکت میکند و می تواند به تنهایی توالت برود.

در 5 سالگی به تنهایی لباس خود را می پوشد و یا درمی آورد و درباره اشیا و معنی لغات پرسش میکند و 4 رنگ اصلی را می شناسد.

در سنین 3 تا 5 سالگی کودک به عاداتی که در پیرامون وی بخصوص در خانواده است و یا وی را در انجام آنها تربیت میکنند آشنا میشود و بتدریج آن عادات را به خود میگیرد. در رویاهای خاص فرو میرود و خود را در غالب اشخاص بزرگسال که در وی تاثیر گذاشته اند مثل والدین یا پزشک یا مربی مهدکودک قرار میدهد. در این سنین جنسیت اسباب بازیها هم مشخص میشود. دختران سراغ اسباب بازیهای دخترانه و پسران سراغ اسباب بازیهای پسرانه میروند. بازی پسر و دختر غالبا به صورت تقلیدی از پدر و مادر درمی آید.

در سالهای مدرسه قابلیت آموزش کودک بیشتر میشود و می آموزد بیشتر به خود متکی باشد. به اشخاص و وسایل بیرون از منزل توجه خاص نشان میدهد و بازیهای خارج از منزل وی را بیشتر سرگرم میسازد. بتدریج احساس وظیفه و مسوولیت را در موارد مختلف پیدا میکند.

4- فعالیتهای تطبیقی :

پس از دوران نوزادی کودک بتدریج به محیط خود علاقه نشان میدهد. اشیا و اشخاص را دنبال میکند در 3 تا 4 ماهگی به اشیا و یا اسباب بازیهایی که به وی عرضه شده توجه خاص می نماید و سعی میکند آنها را بگیرد و درصورتیکه شیئی در دستش قرار داده شود برای چند لحظه آنرا نگه میدارد و یا به طرف دهان می برد.

در 4 تا 5 ماهگی اسباب بازیهای ساده از قبیل جغجغه را برای مدت طولانی به دست میگیرد و آنرا برای به صدا درآوردن حرکت میدهد.

گرفتن اشیا از 6 ماهگی به بعد بتدریج از حالت چنگ زدن خارج شده و در حدود 9 ماهگی کودک از انگشت شست خود در برابر سایر انگشتان برای گرفتن و برداشتن اشیا استفاده میکند.

در 7 ماهگی اشیا را از یک دست به دست دیگر منتقل میکند و می تواند بیسکویت را به دست گرفته و بخورد.

 در حدود 9 تا 10 ماهگی اشیا کوچک مانند تیله را با انگشت شست و سبابه برمیدارد و شیئی را که در دست دارد در صورت تقاضا پس میدهد هرچند که نمی تواند آن را رها سازد. درصورتیکه دو جسم مثلا دو مکعب به وی داده شود آنها را به یکدیگر می زند. می تواند از لیوان آب بخورد.

در حدود یک سالگی پس دادن شی با رها کردن همراه میشود. در این سن کودک به اشیا مختلف علاقمندی نشان می دهد و مثلا اشیا روی میز یا داخل کشو را برمیدارد.

در حدود 15 ماهگی درصورتیکه به او آموزش داده شود می تواند دو مکعب را روی یکدیگر بچیند و با مدادرنگی خط بکشد و جسم کوچکی مثل تیله را درون بطری بیندازد.

در حدود 18 ماهگی می تواند سه مکعب را روی هم قرار دهد و با مداد روی کاغذ خطهای درهم بکشد و خط عمودی را تقلید کند و کتاب را هر دو یا سه صفحه یک ورق بزند.

در حدود دو سالگی می تواند شش مکعب را روی هم بچیند و یا مکعبها را به صورت قطار دنبال هم قرار دهد. دایره و خط افقی را تقلید کند و کاغذ را تابزند. در این سنین کودک بسیار علاقمند است در کارهای خانه ازقبیل جاروزدن و تمیزکردن تقلید نماید.

از 5/2 سالگی می تواند برجی از روی هم گذاشتن هشت مکعب بسازد و خطوط دایره مانند بکشد.

در 3 سالگی می تواند برج 9 تا 10 مکعبی بسازد و درست کردن پل با سه مکعب را تقلید کند. با مداد علامت بعلاوه را تقلید می نماید و دایره را از روی شکل آن میکشد. می تواند کفشهایش را بپوشد و یا دکمه های لباس خود را باز کند.

در 4 سالگی می تواند ساختن دروازه را با 5 مکعب تقلید کند. علامتهای ضربدر و بعلاوه و مربع را از روی شکل آنها بکشد و شکل آدم را با سر و 2 تا 4 قسمت دیگر بدن نقاشی کند. از دو خط خط بلندتر را تشخیص میدهد.

در 5 سالگی می تواند مثلث را از روی شکل آن بکشد و از بین دو جسم جسم سنگین تر را مشخص کند. شکل آدم را با قسمتهای اصلی آن بکشد. اشیا را تا 10 می شمارد و می تواند حروف الفبا را در نوشتن تقلید کند.

در سنین مدرسه کودک بتدریج نوشتن و نقاشی و بسیاری کارهای ظریف دیگر را می آموزد.

 

پ.ن.: از همه دوستان عزیز پوزش می طلبم که پست این مطلب به درازا کشیده شد و بین مطالب رشد و تکامل فاصله زمانی زیادی افتاد... در پست آینده سعی بر این دارم خلاصه ای از معیارهای رشد و نمو بر حسب سن کودک را مطرح کنم تا بدین وسیله ارتباط دو مطلب مشخص تر شود.

 

خاطره: آیا فرزندم  وزن متناسب پیدا میکند؟ (قسمت دوم و پایانی)

به بیمارستان رفتیم، نمونۀ خونی ازش گرفته شد و فراز دیگه انقدر ضعیف شده بود که به سختی  گریه میکرد و صداش واقعاً شده بود مثل یک بچه گربۀ ضعیف و گرسنه. در تمام مدتی که بیمارستان بودیم و طی مراحل نمونۀ خون گیری ، و انتظار و ..راه برگشت  من گریه میکردم.

 کسی تو دنیا از من بی لیاقت تر و ابله تر بود؟

نمیدونم به دلیل مداوم اشک ریختن من بود و اینکه ممکنه تاثیری تو روحیۀ بقیۀ مادرا داشته باشه و یا اینکه به گفتۀ مستولان  خانواده ام بچه ام رو ندیده بودند و اینکه اونها معتقد بودند که با استفاده از وبکم بالای تختی که فقط تو یک اطاق مجزا قرار داشت ، خانواده ام میتونند بچه رو ببینید، یا چی که به فراز اطاق مجزایی با یک وبکم بالای تختش انتقال  داده شد. هرچند خانواده ها هیچوقت به دلیل سرعت اینترنت پایین در اینجا نتونستند فراز رو اونجا ببیند ، ولی من در ساعاتی که خونه بودم، کارم شده بود نشستن پای کامپیوتر و دیدن فراز روی تختش. که اکثر اوقات هم خواب بود.

قرار بر این شده بود که من شیرم رو با یک شیر دوش برقی بدوشم و ببرم اونجا و تو یخجال اونجا نگهداری بشه و هر سه ساعت به سه ساعت به میزان مشخصی (که محاسبه میشد بر اساس وزن و الان یادم نیست) به فراز توسط شیشه داده بشه. روزها من تو بیمارستان بودم و اونها به دلیل اینکه من علاقه مند بودم که فراز از س ی ن ۀ خودم  شیرش رو بخوره، به من گفتند قبل از هر شیر دهی با شیشه، من میتونم خودم برای ده  یا بیست دقیقه بهش شیر بدم و بعد اونها دوباره وزنش میکردند و باقیماندۀ مورد نیازش از طریق شیشه بهش داده میشد. دقیقاً هر سه ساعت به سه ساعت، پرستاری می اومد، لباسها و پوشکش رو در می آورد، وزنش میکرد، به من میداد، من سعیم رو میکردم، بعد دوباره وزنش میکرد و محاسبه میکرد که چقدر دیگه لازم داره و بهش از طریق شیشه داده میشد.

هر روز هم ساعت ده صبح با کمک خودم حمامش میکردند و بعد از حمام وزنش میکردند.

هفت روز فراز بیمارستان بود، پنج روزش کاملاً نا امید کننده بود، به من که سپرده میشد برای شیر دادن، سه یا چهار مک میزد و .. خواب، پرستارها بهم گفتند که از مالیدن گوش، لپ، نوازش سر و در حالتی که خیلی خوابش عمیقه، از یک دستمال خیس استفاده کنم، هیچ کدوم از این روشها بچز دستمال خیس در مورد بیدار نگهداشتن فراز جواب نمیداد.

مدت شیر دادن نباید خیلی طولانی میشد، چون باعث خستگی اون میشد، باید در عرض سی دقیقه این پروسه تکمیل میشد تا بخوابه و برای سه ساعت دیگه توان و انرژی داشته باشه.

تا روز پنجم وزن گیریش نا امید کننده بود، فقط 50  گرم به وزنش اضافه شده بود، روز ششم شیر رو چه از من، چه از شیشه خیلی بهتر خورد،  روز هفتم دویست و پنجاه گرمش اضافه شد و به وزن تولدش برگشته بود.!

بعد از چهارده روز فراز رو با وزنی که موقع به دنیا اومدن داشت به خونه بردیم. ولی ایندفعه اوضاع خیلی فرق کرده بود. بعد از استفاده از شیر دوش برقی، فیزیک س ی ن ۀ من مناسب شده بود برای شیر دادن، فک فراز قوی تر شده بود، من کمتر خسته بودم، و مهمتر از همه یاد گرفته بودم که برای اینکه هم اون گرسنه نمونه، و هم من خسته نشم، بهتره این قانون سه ساعته رو رعایت کنم و در مدت مشخصی  بهش شیر بدم و بعد اجازه بدم که استراحت کنه. یکی از این مبلهای تختخواب شو تهیه کرده بودیم که وضعیت بدن رو تو حالت مناسبی برای شیر دادن قرار میداد. چهارپایه ای هم موقع شیر دادن زیر پام قرار میدادم. همینطور از بالشتک شیر دهی هم استفاده میکردم. هروقت که بین شیر خوردن خوابش میگرفت، از یک دستمال خیس استفاده میکردم ، چون روشهای دیگه برای بیدار نگهداشتنش کارساز نبود.  به این قانون سه ساعته بسیار پایبند بودم. ساعت رو روی زنگ میگداشتم و هر سه ساعت  پوشکش رو عوض میکردم،  پاکش میکردم و  تو دستشویی میشستمش،  دوباره پوشکش رو پاش میکردم و بهش شیر میدادم. فرق نمیکرد که ساعت دوی نیمه شب باشه یا ده صبح، پروسۀ شیر دادن رو هم نیم ساعت بیشتر طولش نمیدادم. یک ربع از یکی، و یک ربع دیگه از یکی دیگه.

چهار شنبه از بیمارستان مرخص شده بود، دوشنبۀ هفتۀ بعدش باید برای چک کردن وزنش میرفتیم. اونجا اینطوری بود که بچه برای وزن کردن باید هیچ لباسی تنش نباشه. پرستار مربوطه، بچه رو گذاشت روی ترازو، سیصد گرم در طول این پنج روز اضافه کرده بود.

 این بهترین جایزه برای من بود.

از همین برنامه تا دوماه تبعیت کردم. هرهفته 450 تا 500 گرم به وزنش اضافه میشد. در دوماهگی وزنش دقیقاً دوبرابر و  دویست گرم بیشتر شده بود. بعد از اون کمی به برنامه انعطاف دادم و هرچهارساعت به چهار ساعت شیر دادنش رو انجام میدادم.  خیلی ها از جمله خیلی از پزشکان و روانشناسان  معتقدند به اینکه باید هروقت بچه گرسنه شد بهش شیر داد و تبعیت از برنامه کار ظالمانه ایه. ولی من از اونجا که نتیجۀ خوبی گرفته بودم ازش ، رعایتش کردم. اوایل برام سخت بود، شاید برای اونهم. ولی بعد از مدتی دقیقاً سر سه ساعت، بیدار میشد، من هم همینطور، نیازی به ساعت و زنگ ساعت نبود دیگه. در ساعات بین دو شیر خوردن در طول روز هم من میتونستم به کارهای خودم برسم مخصوصاض منی که دست تنها بودم و کمکی نداشتم این روش برام خیلی جواب داد  و خیلی راضی بودم. هرچند بعد از چند ماه برگشتن به ایران و بلند کردن بچه بعد از هر نق کوچکی توسط افراد دلسوز فامیل! این برنامه ادامه پیدا نکرد.

در ضمن در همون بیمارستان مشکل نوسان درجه حرارتش خود به خود حل شد و من موندم دلیل واقعی این چه بود؟ شاید ضعف یکی از مهمترین دلایل این حالت بود، شاید...

.  

خاطره: آیا فرزندم  وزن متناسب پیدا میکند؟

فراز ساعت یازده و نیم شب به دنیا اومد. یکساعت بعد که از ماما و پرسنل بیمارستان پرسیدیم که کی ما مرخص میشیم، گفتند: وضعیت مادر و نوزاد خوبه، اگه دوست دارید همین الان هم میتونید برید . (فراز سه هفته زودتر از موعد مقرر طریق زایمان طبیعی به دنیا اومده بود  و وزنش دو کیلو و هفتصد گرم بود) من اون شب رو بیمارستان موندم. چند بار یک پرستاری اومد و فراز رو دستم داد تا بهش شیر بدم. فراز نمیتونست بخوره و اون پرستار هم گفت، طبیعیه. فرداش ساعت یازده صبح اومدیم خونه، از بیمارستان تماس گرفته بودند با شرکتی  که پرستار به خونه میفرستند و پرستار مورد نظر یکی دو ساعت بعد از ما رسید. (تو کشور هلند ، هفت تا ده روز بسته به نوع بیمه، پرستاری از طرف شرکتی می یاد و در امور بچه داری به مادرآموزش میده و  کمک میکنه، گاهی حتی شنیدم بعضی از این پرستارها در کارهای خونه هم کمک میکنند) . این پرستار به من  پوزیشن مناسب شیر دادن رو یاد داد، به اضافۀ حمام کردن و تمیز کردن بند ناف و ...

 احساس میکردم فراز شیر اصلاً نمیخوره، و این پرستار هم میگفت طبیعیه، چون مواد مغذی بدنشون هنوز کافییه و نیازی به شیر ندارند.  روز اول همون موقع که پرستار اونجا بود، فراز یکدفعه با یک احساس خفگی بلند شد و مقداری خون و آب سیاه از دهانش خارج شد، ترسیده بودم، ولی پرستار گفت این باقیماندۀ  غذایی بوده که تو شکم خودت میخوده و نگران نباش.

فراز چیزی از سینۀ من نمیخورد و این منو نگران کرده بود. نوک س ی ن ۀ من صاف بود، دهان اون خیلی کوچک بود و این کار رو سخت تر میکرد، همون پرستار بعد از مقادیر متنهابهی تلاش برای این کار  گفت که میتونیم تا مدتی که بتونه سینه رو بگیره از شیردوش  استفاده کنیم. و این کار رو میشه ازهمون  شب شروع کرد. به نظرم بهتر از منتظر موند برای س ی ن ه گرفتن من بود، چون خیلی متورم و دردناک شده بود و راه که میرفتم همیطور ازش شیر میریخیت.

من بنا به شنیده هام مبنی بر اینکه اگر بچه با شیشه شیر بخوره، احتمال اینکه بعدها از س ی ن ۀ مادرش هم شیر بخوره کمه، سعی کردم تمام سعیم رو بکنم تا از شیشه شیر نخوره. این شد که سعی کردم با قاشق به بچه شیر بدم.  بعدها پشیمون  شدم، چرا؟ ، فراز از خواب بلند میشد و طبعاً گرسنش شده بود و گریه میکرد، من با پدرش با  با قاشق کوچولو سعی میکردم این شیر  رو که با شیر دوش معمولی دوشیده بودم بهش بدم، ترس اینکه مبادا تو  گلوش بره، مبادا جای مناسبی قاشق را قرار ندیم، باعث طولانی شدن این پروسه میشد و طوری میشد که بدون اینکه به مقدار کافی خورده باشه، خسته میشد و میخوابید. چون هنوز سیر نشده بود، بعد از یک ربع یا نیم ساعت بلند میشد و دوباره گریه ای میکرد مبنی بر اینکه گرسنه اشه، و من  هم بدون اینکه خستگی در کنم، بیدار بودم و هر وقت بلند میشد  دوباره شروع میکردم با قاشق بهش غذا دادن. این کار باعث میشد که  شیری که باید در یک وعده به بچه داده بشه، در چندین وعده و  در طی چندین ساعت بهش داده بشه، و در نتیجه هم اون گرسنه میشد، و هم من زمانی برای استراحت نداشتم، چون اصولاً استراحت مادر بین وعده های شیر بچه است، و وفتی بچه هر یک ربع به یک ربع بیدار بشه، استراحتی وجود نخواهد داشت.

چندین و چندبار همراه پرستاری که هر روز می اومد سعی کردم تا خودم به بچه شیر بدم، پوزیشن های مختلف و وسایلی که برای این منظور بود رو استفاده کردم ولی فایده ای نداشت، به این دلیل که انگار نه فراز این توان رو داشت و نه فیزیک بدن من به من این اجازه رو میداد.

 فراز روز هفتم دویست و پنجاه گرم از وزن اولیه اش که اون هم چندان زیاد نبود (2 کیلو و هفتصد گرم) کم کرده بود. شنیده بودم تا یک حدودی ( چیزی معادل 5% وزن اولیه کاهش، بگمانم ) طبیعیه ، ولی این مقدار برای بچۀ ریزی مثل اون زیاد بود.

مشکل دیگه ای که داشتم، این بود که درجه حرارت بدن فراز مدام تغییر میکرد. خونۀ ما گرم و خوب بود. فراز رو با  کمک پرستارش هر روز حمام میبردیم، بعد از حمام  درجد حرارتش روی رنج طبیعی بود، بعد از یکی دو ساعت (که معمولاً بعد از رفتن اون پرستار هم بود) درجه حرارتش بسیار پایین می افتاد ، مثلاً میشد 35 درجه . ما سعی میکردیم روش رو بپوشونیم. وقتی حرارتش رو اندازه میگرفتیم ، میشد 39 درجه. گاهی در طول شب همون موقعی که ما تلاش میکردیم تا با قاشق شیرش رو بهش بدیم، حرارتش دوباره روی 35 بود، دو ساعت بعد میرفت روی 39!!

بعد از هفت روز، وقتی وزنش اینطوربود و درجه حرارتش اونطور، وقتی دیگه جونی نداشت برای خوردن اون شیری که از طریق قاشق بهش داده میشد، وقتی دیگه انقدر ضعیف شده بود که صدای گریه اش هم به سختی در می اومد، وقتی من در طول اون هفت روز شاید یکساعت هم پشت سر هم نتونسته بودم بخوابم، وقتی درمونده شدم ، وقتی دیگه پرستار هم نمیتونست بگه "اینا طبیعیه و پیش میاد" ، به دکتر زنگ زدیم و اون اومد خونه.

. اون هم نمیتونست دلیلی برای این نوسان درجه حرارت و کاهش وزن پیدا کنه، این شد که به  من طوری که ناراحت نشم حالی کرد که شاید بهتر باشه برای  یکی دو روزی  فراز رو در بیمارستان بستری کنند تا به حالت عادی برگرده.  من خسته شده بودم، احساس بی لیاقتی میکردم ولی انقدر خسته بودم که با کمال میل قبول کردم،

 شاید میشد کمی بخوابم!.

رشد و تکامل کودک (1)

رشد و تکامل مجموعه تغییرات کمی و کیفی است که در طی زمان کودک نوزاد را به یک بزرگسال بالغ تبدیل میکند و به عنوان مهمترین معیار تندرستی کودک شناخته میشود . رشد همان تغییرات فیزیکی در اندازه های بدن است و تکامل تغییرات در کار از نظر کیفی می باشد که هرچند مستقیما قابل اندازه گیری نیست ولی روشهای کلی بررسی آنهم وجود دارد . از آنجایی که این دو عامل از مهمترین دغدغه های والدین هستند سعی میکنیم طی چند پست آینده کلیات آنها را بررسی کنیم . مطالب این پستها از کتب پزشکی طب کودکان گرفته شده که تلاش کردیم آنها را به زبان ساده و روان توضیح دهیم...

رشد و تکامل حتی در کودکان سالم و طبیعی بسیار با یکدیگر متفاوت است و شاید بتوان گفت هر کودکی برای خود رشد و تکامل ویژه ای دارد که این اختلاف صرفنظر از عوامل غیرطبیعی و بیماریزا به ژنتیک و نژاد و محیط بستگی دارد . بنابراین نکات و کلیاتی که در این مطالب گفته میشود در جزییات ،درمورد همه صدق نمیکند .

یکی از رایج ترین روشهایی که اکثرا با آن آشنایی داریم و برای سنجش تکامل و مخصوصا رشد اعمال میشود روش "صدک" یا "درصد" یا "پرسنتایل" می باشد. در این روش معیار بر 100 قرار دارد بدین معنی که فرض میشود اگر جمع کل تعداد افراد نمودار 100 نفر باشد شخص مورد نظر با کدامیک از افراد شباهت دارد و یا روی کدام منحنی است و درنتیجه چه تعدادی از افراد در رده پایین تر و چه تعداد در رده بالاتر قرار دارند . مثلا اگر نمودار وزن را در نظر بگیریم و کودک مورد نظر روی منحنی 25 پرسنتایل باشد نتیجه میشود از هر 100 کودک 24 نفر وزن کمتر و 75 نفر دارای وزن بیشتر از کودک مورد نظر دارند . کودک با رشد نرمال کودکی است که پرسنتایل خود را در طول دوره رشد حفظ کند البته تا حدودی و افت یا افزایش ناگهانی پرسنتایل نداشته باشد.

رشد

مهمترین معیارهایی که درمورد رشد بکار میروند شامل وزن ، قد و اندازه دور سر هستند.

1- وزن : وزن کودک نوزاد طبیعی بطور متوسط 4/3 کیلوگرم و حدود آن در منحنی های 5 تا 95 درصد تقریبا 5/2 تا 4 کیلوگرم می باشد . وزن پسر هنگام تولد مختصری بیشتر از دختر و فرزند اول معمولا کمتر از فرزندان بعدی می باشد . در چند روز اول پس از تولد نوزاد مختصری وزن خود را از دست میدهد و سپس شروع به افزایش وزن میکند بطوریکه در روزهای هفتم تا دهم تقریبا برابر وزن هنگام تولد میگردد . پس از آن رشد نوزاد سریع میشود بطوریکه در هفته های اول روزانه 30 گرم و در 5 ماه اول بطور متوسط روزانه 20 گرم افزایش وزن پیدا میکند و در سن حدودا 4 ماه تمام وزنش تقریبا دو برابر وزن هنگام تولد میگردد . پس از ماه پنجم تا سال اول بطور متوسط کودک حدود 15 گرم در روز افزایش وزن دارد و در یکسالگی وزن وی تقریبا 3 برابر وزن هنگام تولد میشود . در طی سالهای اول پسرها مختصری بیش از دخترها افزایش وزن پیدا میکنند.

سرعت افزایش وزن پس از سال اول به نسبت کاهش می یابد و کودک کم و بیش حالت چاقی ماههای اول عمر خود را از دست میدهد و در طی سال دوم کودک بطور متوسط 5/2 تا 3 کیلوگرم افزایش وزن داشته و در پایان دو سالگی وزن وی حدودا 4 برابر وزن هنگام تولد میگردد.

در طی سالهای سوم تا پنجم سالانه حدود 2 کیلوگرم به وزن کودک اضافه میشود و برخلاف سال اول در این سالها دخترها وزن بیشتری اضافه میکنند بطوریکه در 7 سالگی اندکی بیشتر از وزن پسرها میشود.

در سالهای دبستان کودک سالانه حدود 3 تا 5/3 کیلوگرم افزایش وزن دارد که وزنش در حدود 8 سالگی حدودا 7 برابر وزن هنگام تولد میگردد . در طی این سالها کودک در پاییز بیشتر و در بهار کمتر رشد میکند. پس از سالهای دبستان و شروع دوره بلوغ، رشد وزنی سریع میشود که این دوره در دخترها زودتر و حدود سنین 10 تا 12 سالگی و در پسرها 12 تا 14 سالگیست.

روشی که در بالا گفته شد روش سنجش وزن نسبت به وزن هنگام تولد است که امروزه بسیاری از متخصصین وزن اولیه کودک را معیار سنجش در نظر نمیگیرند. هرچند که خیلیها معتقدند برای سنجش و بررسی رشد وزنی کودک باید هر دو روش بالا و روشی که الان ذکر میکنیم را بررسی نمود.

روش بعدی روش فرمولی است که از روابط زیر پیروی میکند...

وزن به کیلوگرم در 3 تا 12 ماهگی = (سن به ماه + 9 ) / 2

وزن به کیلوگرم در 1 تا 6 سالگی = (سن به سال * 2 ) + 8  

وزن به کیلوگرم در 6 تا 12 سالگی =( (سن به سال * 7 ) – 5 ) / 2

 

- فرمولها از سمت راست نوشته شده اند.

علامت * همان ضربدر است.

2- قد : قد نوزاد بطور متوسط 50 سانتیمتر و در نمودار صدک 5 تا 95 تقریبا 46 تا 54 سانتیمتر است . قد پسر کمی بلندتر از دختر است.

رشد قدی در ماههای اول به نسبت زیاد بوده و قد کودک در 6 ماه اول حدود 15 سانتیمتر و در 6 ماه دوم سال اول حدود 10 سانتیمتر افزایش می یابد که باز هم در پسرها اندکی بیشتر از دخترهاست . در یک سالگی قد کودک حدود 75 سانتیمتر می باشد. در طی سال دوم افزایش قد حدود 10 تا 12 سانتیمتر و از سالهای سوم تا ششم سالیانه حدود 6 تا 8 سانتیمتر است و قد در 4 سالگی حدود 2 برابر هنگام تولد میگردد . تا حدود سن 5 تا 6 سالگی قد کودک معمولا بطور خوابیده اندازه گیری میشود و پس از آن به صورت ایستاده . قد درحالت خوابیده مختصری از ایستاده بیشتر است.

در سالهای دبستانی رشد قدی حدود 6 سانتیمتر در سال بوده و در سن 13 سالگی قد تقریبا 3 برابر هنگام تولد میشود . در دوران بلوغ قد هم سریعتر رشد میکند که در دخترها زودتر از پسرها این اتفاق می افتد.(مراجعه شود به و وزن) . پسرها معمولا در انتها قد بلندتری از دخترها دارند.

مانند وزن قد هم از فرمولهایی تبعیت میکند...

قد به سانتیمتر در 2 تا 12 سال = (سن به سال * 6 ) +77

فرمولهای بالاتر از 3 سال در دخترها و پسرها متفاوتند که ما در این نوشته قصد ارائه تمام فرمولهای رشدی نیستیم و برای جلوگیری از سخت شدن مطلب از ذکر بقیه خودداری میکنیم.

باید توجه داشت از نظر رشد طولی قسمتهای مختلف به یک نسبت رشد نمیکنند . در هنگام تولد اندامها کوتاهترند و پس از چند ماه اول اندامها رشد طولی بیشتری نسبت به تنه پیدا میکنند.

3- دور سر : سر کودک هنگام تولد نسبت به بقیه بدن بزرگتر است زیرا سر 75 درصد رشد خود را انجام داده درصورتیکه سایر قسمتها فقط حدود یک دهم رشد خود را به پایان رسانده اند. دور سر یعنی اندازه پیرامون سر که در هنگام اندازه گیری با متر در جلو از ناحیه پیشانی و در عقب از ناحیه برجستگی پشت سر میگذرد . این اندازه هنگام تولد بطور متوسط حدود 35 سانتیمتر و حدود اندازه در صدک 5 تا 95 تقریبا 32 تا 37 سانتیمتر می باشد . طول سر حدود یک چهارم قد در هنگام تولد است ولی در بزرگسالی یک هشتم طول بدن را تشکیل میدهد. در ماههای اول بعد از تولد رشد سر به نسبت زیاد است و در شش ماه اول حدود 8 تا 10 سانتیمتر افزایش می یابد و در 6 ماه دوم افزایش حدود 3 سانتیمتر بوده و دور سر در یک سالگی حدود 47 سانتیمتر میگردد . افزایش دور سر در سال دوم حدود 2 سانتیمتر و در سالهای بعد از این هم کمتر می باشد بطوریکه در 5 تا 12 سالگی جمعا 2 تا 3 سانتیمتر به اندازه دور سر اضافه میشود . فرمول زیر برای کودکان شیرخوار بکار برده میشود...

اندازه دور سر به سانتیمتر در شیرخواران = ( قد به سانتیمتر / 2 ) + 10

 

پ.ن.: در ادامه به بررسی تکامل خواهیم پرداخت...

 

حمام کردن نوزاد

راستش من از زمانی که متوجه بارداریم شده بودم یکی از بزرگترین دغدغه هایم که تا قبل از اولین حموم کیاراد ادامه داشت، همین قضیه حموم کردن نوزاد مخصوصا در روزهایی که نافش هنوز نیفتاده، بود. در اکثر سایت هایی که سر میزدم حتی فیلم های آموزشی که دیدم روش حمام اسفنجی رو پیشنهاد کرده بودند. به این ترتیب که سر و بدن نوزاد را مرحله به مرحله با یک لیف لطیف می شوییم و نیازی به وارد کردن نوزاد در آب یا ریختن آب بر روی نوزاد نیست. حتما باید تمام وسایل لازم شامل لباس و حوله شامپو و ... را دم دست بگذاریم و نکته مهم اینه که حتی برای یک ثانیه نوزاد را تنها نگذاریم. بعضی جاها استفاده از شامپو را هم ضروری ندانسته بودند. ولی من همچنان به این فکر میکردم که وسط گریه های بی امان نوزاد من چطور میتوانم او را بشورم!!
تا اینکه در بیمارستان با دیدن روش ژاپنی ها برای حموم کردن نوزاد تمام ترسم به وحشت تبدیل شد.!!!! و همچنان که ماما کیاراد را حموم میکرد و من داشتم فیلم میگرفتم که بعدا از روش یاد بگیرم، مدام داشتم به پرستار میگفتم که بچه من سنگین هست و مراقب باش از دستت رها نشه!!!! ولی ترس و وحشت من خیلی زود با دیدن آرامش کیاراد در حالی که توی آب غوطه ور بود و دست و پا میزد تموم شد.

من پسرم را از همان اول به روشی که اینجا (ژاپن) یاد گرفته ام حموم میکنم. به اینصورت که وانش را پر از آب میکنم و در حالی که سر و گردن بچه را با یک دست و با دست دیگه از زیر باسنش گرفته ام وارد آب میکنمش و بدنش را از گردن به پایین (حتی زمانی که نافش نیفتاده بود) در آب غوطه ور میکنم. البته روی بدنش یک حوله کوچیک میندازم که احساس آرامش میکنه. پسرم از این وضعیت بشدت لذت میبره. البته گاهی موقع وارد کردن در آب یک لحظه میترسه ولی با حرف زدن و ریختن آب گرم روی حوله اش (روی تنش ) آروم میشه. کلا در طول حموم من چشم در چشم نگاهش میکنم و باهاش حرف میزنم که باعث میشه گریه نکنه.
با دست دیگه  سر و تنش رو میشورم. اول صورتش رو با لیف یا یک پارچه لطیف به آرامی میوشورم. به این ترتیب مه اول چشمها از گوشه  داخلی به  بیرون، پیشانی از وسط به طرفین و بعد گونه ها از کنار بینی به سمت گ.شها و بعد بینی و دور دهان.بعدسرش رو میشورم و بعد تنش رو. ضمنا برای شستن هر قسمت از بدنش حوله را فقط از اون قسمت کنار میزنم و بعد به پشت برمیگردونم برای شستن پشتش. و نهایتا از آب بیرون میکشمش و با آب تمیزی که کنار گذاشته بودم آبکشی میکنم. (یک پارچ آب از شانه ها به پایین میریزم روش). حوله و لباس هاش رو هم از قبل آماده کنار دستم میگذارم که بچه سردش نشه. دمای آب حدودا 40 درجه هست که برای تابستون و زمستون میشه کمی تغییر داد. حتما قبل از وارد کردن بچه داخل آب دمای آب را با آرنج باید چک کرد. کل زمان حموم کردن 5 الی 10 دقیقه بسته به سن نوزاد است.

حالت کلی نگه داشتن بچه در آب



شستن سر (گوشهای بچه را با انگشت شصت و وسطی گرفته ام)


شستن مرحله به مرحله بدن (طرز گرفتن گوشها واضح تر دیده میشه)





من دمای خونه رو تنظیم میکنم و وان کیاراد رو روی میز آشپزخونه میگذارم که تسلط ام اینطوری بیشتر هست. حوله اش رو از قبل کنار وان باز میکنم و لباس هاش رو هم آماده روی تختش میگذارم که بعدا معطل و هول نشم.



مامان خانومی ها لطفا روش خودتون رو برای حموم کردن نوزاد کوچولوتون یا تو کامنتها یا بصورت ایمیل و یا بعنوان نویسنده برامون بنویسید. میدونم که خیلی از مامانهای منتظر دوست دارن روشهای مختلف رو بخونند تا برای اون لحظه شیرین آماده باشن.

رمز گشایی گریه نوزادان

آیا تا بحال از خود پرسیده اید که نوزادتان با گربه خود چه چیزی را میخواهد به شما بگوید؟
با برنامه نوین زیر مکالمه با نوزادتان و درک نیازهایش را آغاز کنید. صدا ها و گریه های نوزاد بی مفهوم نیست و در واقع با این روش او سعی میکند با شما حرف بزند و برای رفع نیاز هایش از شما کمک میخواهد. برای این گریه ها و صدا ها دلیل و نظم خاصی وجود دارد. دانستن  مفهوم این صدا ها شما را به دنیای مکالمه با نوزادتان هدایت خواهد کرد. تا الان شما توانایی این را دارید که گریه خاص نوزاد خود را از دیگر نوزادان تشخیص دهید و در واقع شما به زبان خاصی با او ارتباط برقرار کرده اید.

1 - Neh or Nah یعنی "من گرسنه ام". اگر شما در گریه نوزاد خود این صدا را میشنوید یعنی اینکه زمان شیر دادن است. بخش مهم این صدا حرف "ن" است که در ابتدای گریه شنیده میشود. به آن توجه کنید.
(پروین: الان من خیلی راحت صدای "ایننقه" را در گریه کیاراد میتونم تشخیص بدهم.)

2- Owh یعنی "من خسته ام". نوزادان این صدا را که شبیه صدای خمیازه کشیدن است بهنگام خستگی ایجاد میکنند. دهان نوزاد معمولا به شکل بیضی باز میشود.

3- Eh "یعنی میخواهم آروغ بزنم". این صدا زمانی ایجاد میشود که عضلات سینه نوزاد منقبض میشود و او میخواهد آروغ بزند.گاه ممکن است صدای تکراری  "eh-eh-eh-eh." را بشنوید. آروغ زدن در هر ساعتی از روز ممکن است نیاز باشد و الزاما تنها بعد از شیر خوردن نیست. پس به راهنمایی نوزاد خود توجه کنید.

4- Eairh یعنی "نفخ دارم". اگر شما بشنوید که نوزادتان چنین صدایی ایجاد میکند یعنی نفخ دارد و نیاز به تسکین. به دقت گوش دهید ممکن است این صدا را هم بشنوید: "eeerrrhhh" or "air.". زمانی که عضلات اطراف شکم نوزاد منقبض میشوند این صدا ایجاد میشود.زمانی که گاز از معده وارد روده نوزاد بشود او این صدا را ایجاد میکند و نیاز دارد که گاز را خارج کند. اگر آروغ اش را نگرفته باشید این مرحله پیش می اید. میتوانید به یکی از تکنیکهای زیر به او کمک کنید:
- نوزاد را روی شکم بخوابانید و پشتش را ماساژ بدهید.
-نوزاد را به پشت روی زمین بخوابانید و شکمش را به آرامی ماساژ دهید. (پروین: ماساژ بهتر است در جهت عقربه های ساعت که هم جهت  با حرکت مدفوع در روده است و در اطراف ناف بصورت دایره ای به شعاع تقریبی 5 سانت انجام شود.
من وقتی به کیاراد شیر میدهم هم تحریک دستگاه گوارش باعث خروج گاز میشه.)

5- Heh یعنی "من ناراحتم". بسیاری از مادران براحتی این صدا را تشخیص میدهند. گاه ممکن است این صدا این چنین هم تکرار شود:"heh-heh-heh" or "ha-ha-ha-ha.". حال شما باید چک کنید که آیا او گرم یا سردش است؟ شاید پوشکش نیاز به تعویض دارد. گاهی وقت ها هم تنها جابجا کردن وضعیت نوزاد مشکلش را حل میکند.

تمام کودکان منحصر بفرداند و هیچ 2 نوزادی گریه مشابه ندارند.پس سعی کنید زبان خاص نوزادتان را با توجه به صداهای کلیدی بشناسید.
اگر شما بیش از یک صدا را میشنوید به آن بخش که واضح تر است یا بیشتر تکرار میشود توجه و عمل کنید.

مطلب فوق از سایت http://www.babyzone.com/baby/nurturing/crying/photos_decode_baby_cries  ترجمه شده است.
منتظر نظرات خوب شما هستیم.


غذا خوردن کودکان

من دوستی دارم که ایشان هم مثل من در یک کشور غریب زندگی میکنه و خونشون رفت و آمد چندانی نداره. پسر 1.5 ساله اش علاقه ای به غذا خوردن نداره و تنها شیر مادر میخوره. جثه این بچه بسیار کوچیک هست ولی سالم و شیطون. دوستم میگه هر متد علمی و غیر علمی که به عقلت برسه رو امتحان کردم ولی جواب نداده. من از روی تجربه ای که از بیقراری کیاراد در زمانی که همسرم مجبور شد 2 روز از ما دور باشد حدس میزنم شاید کودکانی که دور و اطرافشان شلوغ نیست احساس امنیت کمتری دارند و اضطرابی که درونشان جای میگیرد باعث بروز اختلال در غذاخوردن میشود. همین طور کودکانی که دوستان زیادی ندارند و تنها بزرگ میشوند هم معمولا بد غذا میشوند.(از روی تجربه شخصی)
از طرف دیگر بنظرم شخصیت مادر هم در رفتار و آرامش کودک مسلما باید تاثیر گذار باشد. این دوستی که من ذکرش را کردم آدم با آرامشی نیست. اهل گیر دادن هست.
 اینها را گفتم تا از مامان خانومی هایی که کودکانشان به سن غذا خوردن رسیده خواهش کنم تجربه های ارزشمندشون در رابطه با مشکلاتی که بچه شان با غذا خوردن داشته اند و راهکار ایشان برای رفع مشکل را برامون بنویسند. همینطور اگر بچه هاشون با غذا خوردن مشکلی نداشته اند به نظرشون چه عاملی باعث این موفقیت بوده است.
حتما تجربه خوب شما برای مامان های بی تجربه ای مثل من و یا اون دوستم که مشکل داره با غذا خوردن بچه اش بسیار مفید خواهد بود.
 متن پایین از سایت "نی نی سایت" برداشت شده است.

چرا كودك از خوردن امتناع مي كند و چه بايد كرد؟

امتناع كودك از خوردن ممكن است به دلايل زير باشد:

  • فعاليت زياد و در نتيجه خستگي
  • فعاليت كم و در نتيجه كمتر گرسنه شدن
  • نخوابيدن
  • كم بودن فاصله بين تنقلات با غذاهاي اصلي
  • اظهار نظر مبني بر دوست نداشتن غذا توسط بزرگترها.

اما در عين حال اين امر ممكن است وسيله اي باشد كه كودك مي خواهد عدم وابستگي و استقلالش را نشان دهد. اين خود بخشي از مراحل تكامل اوست. والدين اگر هيجان زده باشند و به كودك فشار بياورند سبب كندي جريان ترشح معده كودك و مانع از هضم غذاي وي مي شوند. بعلاوه كودك از توجه والدين لذت مي برد و مي آموزد كه امتناع از خوردن، يكي از راه هاي جلب توجه آنان است. كودك معمولا غذاي بخصوصي را براي مدتي دوست دارد و بعد ممكن است به غذاي ديگري علاقه نشان دهد. يعني كودك غذايي را كه تا ديروز دوست داشت و مي خورد، امروز از خوردنش امتناع مي كند. در اين مورد، والدين با تغييراتي از قبيل تغيير در درجه حرارت و يا نوع پخت، يا شكل غذا (به عنوان مثال دادن شير گرم يا سرد، دادن تخم مرغ آب پز يا نيمرو و... ) و تعريف و تمجيد از غذا مي توانند آن را مورد پسند و دلخواه كودك كنند. اگر كودك باز هم از خوردن امتناع كرد، والدين بايد صبور باشند و كودك را به اجبار وادار به خوردن نكنند و پس از تمام شدن غذا، بشقاب او نيز با ساير بشقاب ها برداشته شود. بدين ترتيب هم كودك ياد مي گيرد كه زمان صرف غذا نامحدود نيست و هم باعث مي شود در وعده غذايي بعد، به اندازه كافي گرسنه باشد و غذا بخورد. نتايج مطالعات نيز نشان داده است كه دريافت انرژي هر كودك از يك وعده غذايي به وعده ديگر بسيار متفاوت است ولي كل انرژي دريافتي روزانه بطور قابل توجهي ثابت است. بدين معني كه معمولا كودك كمبود كالري و مواد مغذي در يك وعده را، در وعده بعد جبران مي كند. لذا وظيفه والدين انتخاب و ارائه مواد غذايي مغذي و مناسب است.

اگر كودك به خوردن بعضي از غذاها علاقه نشان نمي دهد چه بايد كرد؟

اگر كودك علاقه كافي براي خوردن بعضي از انواع غذاها را ندارد مادر بايد آن غذا را به روش هاي مختلف درست كند تا همان ماده غذايي با مزه و طعم جديد مورد استفاده كودك قرار گيرد و اگر باز هم از خوردن امتناع كرد مي توان از جانشين هاي آن ماده غذايي استفاده نمود.

بعضي از مادران شكايت دارند كه كودكشان گوشت تكه يا تخم مرغ نمي خورد و يا شير كم مي خورد و يا شيريني زياد طلب مي كند. در زير چند پيشنهاد براي راهنمايي اين مادران اورده شده است.

براي كودكاني كه گوشت تكه اي نمي خورند:

  • بهتر است گوشت را به قطعات بسيار كوچك و ريز تقسيم كنيد كه به خوبي پخته شود مثلا به صورت حليم گندم درآيد.
  • قطعات بسيار ريز گوشت را مخلوط با حبوبات كاملا بپزيد و نرم كنيد. همراه با يك قاشق غذا خوري روغن زيتون و يك قاشق مرباخوري آب ليمو ترش يا آب نارنج تازه به كودك بدهيد.
  • گوشت چرخ كرده را به صورت كوفته قلقلي درآوريد يا به صورت مخلوط با گوجه فرنگي بجاي سس روي ماكاروني بريزيد يا كتلت (مخلوط كوشت و سيب زميني و تخم مرغ) به شكل هاي كوچك و زيبا تهيه كنيد و يا به صورت مخلوط با آب گوجه فرنگي و لوبيا و برنج (لوبيا پلو) بپزيد.
  • از گوشت مرغ يا ماهي استفاده كنيد.
  • اگر كودك هيچيك از انواع گوشت را نمي خورد از جانشين هاي آن استفاده كنيد؛ مثل زرده تخم مرغ، سفيده تخم مرغ، عدس، پنير با بادام يا گردو، لوبيا چيتي پخته شده، بادام زميني بدون پوست، شير و ماست.
  • برنج را در آب گوشت يا مرغي كه مي پزيد بريزيد و به صورت كته نرم، با انواع سبزي ها يا عدس ، به او بدهيد.
  • كودكاني كه اصلا گوشت نمي خورند بايد از نظر دريافت آهن مورد توجه باشند.

براي كودكاني كه تخم مرغ سفت شده را نمي خورند:

  • تخم مرغ سفت شده را با كمي كره يا شير نرم كنيد.
  • زرده و سفيده تخم مرغ را بزنيد و داخل سوپ بريزيد و بگذاريد چند جوش بزند.
  • زرده و سفيده تخم مرغ را با كمي شير (2 قاشق غذاخوري) مخلوط كرده و در روغن بپزيد (خاگينه)
  • سيب زميني پخته شده و تخم مرغ سفت شده را رنده كنيد و به آن كمي كره يا روغن زيتون بزنيد (تقريبا مثل سالاد الويه ولي بدون سس مايونز) يا به آن ماست و روغن زيتون يا كمي شير اضافه كنيد.
  • تخم مرغ را بزنيد و با نصف استكان ماست در ته قابلمه اي كه براي او كته درست مي كنيد بريزيد (مثل ته چين)
  • ماكاروني را بپزيد، آب كش كنيد، يك تخم مرغ را بزنيد و با يك استكان شير مخلوط كنيد، كمي پنير در آن رنده كنيد و با ماكاروني دم كنيد.
  • تخم مرغ را بزنيد و با كمي خامه و آب ليمو به سوپ او اضافه كنيد و بگذاريد بپزد (از مصرف تخم مرغ خام يا نيم پز پرهيز كنيد).

براي كودكاني كه شير مادر يا هيچ شير ديگري را نمي خورند:

  • ماست را جانشين شير كنيد و دوغ و ماست را در وعده هاي غذايي كودك بگنجانيد.
  • در بعضي از غذاها از شير استفاده كنيد. مثلا آرد و كره و شير را به سوپ اضافه كنيد. ماكاروني و شير و پنير درست كنيد. به كودك شير برنج و فرني بدهيد.
  • با شير و كره و پنير و كمي آرد، سس درست كنيد و روي ماكاروني يا روي سبزي هاي پخته شده بريزيد.

براي كودكاني كه سبزي يا ميوه نمي خورند:

  • كودكان ممكن است در اين سن يك نوع ميوه يا سبزي را نخورند و نوع ديگر را بهتر بپذيرند. هر كدام را كه بهتر مي خورند بيشتر بدهيد. اما گهگاه سبزي ها يا ميوه هايي را كه نمي خورند باز امتحان نموده و پيشنهاد كنيد.
  • سبزي هايي مثل كرفس و هويج را بپزيد (نه خيلي زياد كه له شود بلكه كمي ترد باشد) و بگذاريد كودك آن را با دست بردارد و بخورد.
  • سبزي ها را ريز كرده و در سوپ او بريزيد.
  • كمي ماست چكيده بر روي سبزي هاي پخته بريزيد يا سبزي را با نان و پنير به او بدهيد.
  • اگر ميوه نمي خورد، آن را رنده كرده يا به تكه هاي كوچك تقسيم كنيد و با كمي خامه يا ژله به او بدهيد (مثل سالاد ميوه)؛ يا در تهيه ژله به جاي آب، آب ميوه بريزيد؛ يا ژله درست كنيد و تكه هاي بسيار كوچك ميوه را به ژله اضافه نمائيد (فراموش نكنيد ميوه و سبزي ها را قبل از مصرف خوب شسته و ضد عفوني نمائيد).

براي كودكاني كه شيريني زياد مي خورند:

  • چون عادت به خوردن مواد شيرين از كودكي ايجاد مي شود، لذا براي پيشگيري از ايجاد اين عادت بايد:
  • خريد شيريني و درست كردن غذاهاي شيرين را كاهش دهيد.
  • در غذاهاي شيريني كه استفاده مي كنيد، شكر كمتري استفاده نمائيد.
  • مواد شيرين مثل بستني و شكلات را به عنوان جايزه به كودك ندهيد بلكه مقدار كمي از آن را جزو برنامه غذاييش بگذاريد. از عكس برگردان يا برچسب هاي رنگي بعنوان جايزه استفاده كنيد.
  • مراقب دندان هاي كودك نيز باشيد و بعد از مصرف مواد شيرين حتما دندان هاي او را مسواك بزنيد.
'''''''''''''''''''''''''''''''''''
نظرات دوستان:
هنا جان مامان سارا کوچولو: من فکر می کنم نظم خیلی خیلی مهمه! این رو از مهد سارا یاد گرفتم. اینکه بچه ها سر یه ساعت مشخص و در یک مکان مشخص غذا بخورند باعث میشه سیستم بدنشون عادت کنه و کارها خیلی راحت میشه.
نندی عزیز: من با سارا موافقم . در ضمن پسر من هیچ رقمه تخم مرغ نمی خورد اما کوکو مخصوصن کوکوی سیب زمینی و خاگینه را خیلی دوست دارد شاید برای بچه های دیگر هم خوب باشد.

كوليك شيرخواران

قبل از اینکه باردار بشم، اون موقع ها فکر میکردم نوزادها همشون زشت، خییلی کوچیک(در نتیجه بغل کردنشون غیر ممکن) و همینطور موجوداتی هستند که مدام گریه میکنند و با اینکارشون آدم رو کلافه میکنن. (شاید این تصور آخر بخاطر دیدن والدین جوان که بدنبال  شربت گریپ میکسچر میگشتند بوجود آمده بود.) ولی بعدها کم کم نظرم عوض شد و در دوران بارداری به اندازه تمام عمرم در مورد بارداری، زایمان و کودکان مطالعه کردم و خودم را برای انواع مشکلاتی که یک بچه میتونه داشته باشه مخصوصا گریه های ناشی از دل درد آماده کردم.

خوشبختانه کیاراد تا حالا از این دل درد ها (کولیک) نداشته و تنها گاهی دل پیچه داره که با ماساژ در ضمن شیر دادن یا ضمن حرف زدن باهاش که حواسش از درد پرت میشه، یا غوطه ور شدن تو آب گرم خوب میشه.

 

شاید اینکه من سعی کرده ام رژیم غذاییم رو طوری تغییر بدم که غذا های نفاخ (حبوبات، انواع کلم، پیاز و فلفل، لبنیات بویژه شیر گاو، شکلات و حتی نسکافه) کمتر مصرف بکنم بی تاثیر نبوده است. 

مامان خانومی هایی که تجربه نگهداری از بچه کولیکی را دارند لطفا تجربه شون رو به ما هم بگن که ازچه سنی دل درد نی نی هاشون شروع شده بوده و تا کی ادامه داشته، بیشتر چه زمانی از روز بوده و به چه روشی موفق شده اند نی نی نازنینشون رو آروم بکنند؟
تجربه خوب همه مامان خانومی ها جمع بندی شده و جهت تکمیل شدن این موضوع بصورت پی نوشت اضافه خواهد شد.

مطلب پایین از وبلاگ نی نی سایت برداشت شده است.(لینک این سایت خیلی خوب رو میتونید سمت چپ پایین همین صفحه ببینید.)

كوليك دقيقا به چه معني است؟

تقريبا 20 ٪ همه شيرخواران دچار كوليك مي شوند. كوليك يك اصطلاح كلي است براي گريه هاي غير قابل كنترل در كودكي كه از ساير جهات سالم است. شيرخوار دچار كوليك بيش از سه ساعت در روز و براي بيش از سه روز در هفته گريه يا نق نق مي كند. اين مساله با شيوع يكسان بين كودك اول و ساير كودكان و نيز بين دخترها و پسرها ديده مي شود.

مشكل است بگوييم كوليك براي كدام يك دردناكتر است، والدين يا كودك. يك شيرخوار مبتلا به كوليك بطور آشكار حالت پريشاني و ناراحتي دارد و نمي تواند آرام گيرد. والدين نيز ممكن است بعلت شنيدن صداي گريه هاي كودك براي ساعتها دچار پريشاني و آشفتگي شوند و اين امر ممكن است بقدري باشد كه نهايتا آنها را نيز وادار به گريه نمايد!

چطور مي توانم بگويم كودكم دچار كوليك است؟

در واقع همه شيرخواران گاهي گريه مي كنند، بطور متوسط هر كودك حدود دو ساعت و نيم در روز گريه مي كند. اما كودك مبتلا به كوليك، علاوه بر گريه هاي ممتد، كاملا نا آرام و ناراحت است. او ممكن است بطور متناوب پاهايش را جمع كرده و دراز كند و دفع گاز داشته باشد. كوليك اغلب بين ساعت 6 عصر و نيمه شب رخ مي دهد. گرچه ممكن است هر زماني ايجاد شود اما معمولا عصرها و شبها تشديد مي شود.

معمولا سن شروع كوليك در شيرخواران حدود دو تا چهار هفته است و پايان آن حدود سه ماهگي يا در كودكان كم شانس تر تا شش يا نه ماهگي مي باشد.

چرا برخي شيرخواران دچار كوليك مي شوند؟

بيش از 50 سال است كه دانشمندان سعي كرده اند به اين پرسش پاسخ دهند. بيشتر تقصيرها متوجه سيستم گوارش نابالغ شيرخواران است. در حقيقت كلمه كوليك از واژه يوناني "كوليكوس" (kolikos) گرفته شده است كه تقريبا به معني "روده" است. همچنين بعضي فرضيات علمي هم وجود اين ارتباط را تائيد مي كنند. براي مثال، دستگاه گوارش نوزادان داراي مقادير بسيار كم آنزيمها و شيره هاي گوارشي است كه مسئول هضم مواد غذايي هستند. يا بر اساس برخي مطالعات، سيستم عصبي در حال تكامل در كودكان به آساني دچار هيجان مي شود. بعضي از كارشناسان نيز اين نظريه را مطرح مي كنند كه در كودكي كه دچار خستگي يا تحريك بيش از حد مي شود، كوليك ميتواند راهكار او براي قطع محركهاي اطراف باشد تا وي بتواند بخوابد. شيرخواراني كه در معرض تماس با دود سيگار هستند احتمال بيشتري براي ابتلا به كوليك دارند.

آيا كوليك خطرناك است؟

واقعا نه! البته صرفنظر از فشار هيجاني و استرسي كه در خانه ايجاد مي شود. با وجود اين عاقلانه است به كمك پزشكتان يا كارشناس بهداشت در مركز بهداشتي درماني، مطمئن شويد كه علت گريه هاي طولاني كودكتان يك فتق يا ساير مشكلات طبي نباشد.

من شنيده ام كوليك بعلت غذاي مادر ايجاد مي شود. آيا اين امر صحت دارد؟

هم شيرخشك و هم شير مادر ممكن است با كوليكهاي شيرخوار ارتباط داشته باشند.

گاهي اوقات شيرخواراني كه شير مادر مصرف مي كنند، بعلت وجود يك ماده خاص در غذاي مادرشان مبتلا به كوليك مي شوند. برخي مادران دريافته اند كه اگر نوشيدن شيرگاو و ساير مواد لبني را متوقف كنند، اين وضعيت بهبود مي يابد. اگر از شير خودتان به كودك مي دهيد، سعي كنيد مواد لبني را براي چند روز قطع كنيد تا ببينيد آيا تفاوتي ايجاد مي شود يا نه. اگر كوليك كودكتان بهبود يافت كه مقصر را شناخته ايد. اگر نه، اميد را از دست ندهيد و حداقل ديگر نيازي به محروم كردن خود از شير و ساير لبنيات نداريد. برخي از مادران تجربه كرده اند كه حتي جايگزين كردن ماست به جاي شير در لبنيات روزانه، مي تواند تا حدي كوليك شيرخوارشان را كاهش دهد.

به نظر مي رسد برخي كودكاني كه شير مادر مي خورند در صورتيكه مادرشان در مصرف غذاهاي ، گندم، برخي ميوه هاي تابستاني و مواد نفاخ مانند حبوبات يا انواع كلم زياده روي كنند دچار ناراحتي مي شوند. البته براي امتحان اينكه اين غذاها باعث ناراحتي كودكتان مي شود، از خوردن كلم، گل كلم، حبوبات، سير، كافئين و ساير مواد تحريك كننده براي چند روز اجتناب كنيد. اگر كودكتان بهتر شد هر دفعه يك غذا را وارد رژيم غذايي خود كنيد و بين ورود غذاها چند روز فاصله بگذاريد. تشخيص اينكه كدام ماده غذايي سبب مشكلات كودكتان مي شود نبايد خيلي سخت باشد: اگر گريه وي پس از ورود يك غذا مجددا شروع شود، خواهيد دانست كه اين غذا مسؤول ناراحتي كودك است. شما بايد تا زماني كه حساسيت كودكتان از بين برود از آن ماده پرهيز كنيد، و اين اتفاق اغلب حوالي 3 ماهگي رخ مي دهد. گرچه اين كار ممكن است كمي سخت باشد اما در عوض يك كودك خوشحال خواهيد داشت. بعلاوه ممكن است انجام همه اين آزمايشات چند ماه طول بكشد و تكامل دستگاه گوارش شيرخوار در اين مدت باعث بهبود وضعيت وي خواهد شد؛ با اين حال درگير بودن با مساله به شما احساس بهتري مي دهد از اينكه كاري براي كودكتان انجام داده ايد. شما هر آنچه مي توانستيد، كرديد!

اگر كودكتان از شيشه استفاده مي كند، براي پي بردن به اين نكته كه آيا شير خشك سبب تحريك كودك مي شود، ممكن است لازم باشد شيرخشك را عوض كنيد. نكته آخر اينكه هر زمان كه از شير خود يا شير خشك به كودك مي خورانيد، مطمئن شويد كه حين شيردهي و در پايان آن آروغ كودك را گرفته ايد. اين امر كمك مي كند فشارتجمعي ناشي از بلع هوا كاهش يابد.

چه كارهاي ديگري ممكن است به بهتر شدن اوضاع كمك كند؟

علاوه بر تغييراتي كه در تغديه خودتان و كودك ايجاد مي كنيد، روشهاي ديگري نيز وجود دارد تا شما بتوانيد به كاهش درد ناشي از كوليك كودكتان كمك كنيد. اول از همه، اگر شما نيز گريه مفصلي كرده ايد، خودتان را ببخشيد! گوش دادن به گريه شيرخوار براي چند ساعت متوالي اكثر والدين را از پاي در مي آورد. سپس يك نفس عميق بكشيد و آرامش خود را بدست آوريد. اگر شما هم مضطرب و كلافه باشيد، كودك اين حالت را از شما دريافت مي كند و هرگز نخواهيد توانست كه وي را آرام كنيد.

حالا مي توانيد از فهرست زير استفاده كنيد. به ياد داشته باشيد كه هر كدام از اينها ممكن است براي همه موثر نباشد، بنابراين آمادگي داشته باشيد كه بعدي را انجام دهيد. ممكن است شما روش جديدي غير از آنچه در اينجا آورده ايم را تجربه كنيد، در اينصورت مي توانيد آنرا به سايرين معرفي كنيد.

به كودك خود پستانك بدهيد. البته شايد اين يك حقه باشد، اما گاهي اوقات مكيدن مي تواند به كودك آرامش دهد. تاب دادن كودك در گهواره نيز مي تواند كمك كننده باشد.

كودك خود را از روي شكم، روش زانوهايتان يا داخل وان آب گرم قرار دهيد. در اين حالت با نوازش يا ماليدن پشت كودك مي توانيد به كاهش فشار شكم وي كمك كنيد.

كودك را در آغوش بگيريد و با او صحبت كنيد، قدم بزنيد، تاب دهيد يا با سرعت راه برويد. مسلما بغل كردن شيرخواري كه بطور مداوم گريه مي كند كار آساني نيست، اما با اين كار هم گرما و حضورتان موجب آرامش در كودك مي شود و هم ضربات ملايم ناشي از قدمهاي سريع شما ممكن است به حركت گاز در روده هاي كودك كمك كند. با همين ايده بعضي نيز گذاشتن كودك در گهواره و تكان دادن را پيشنهاد مي كنند و در صورت امكان گردش دادن كودك در اتومبيل.

سعي كنيد فضا را تغيير دهيد. مي توانيد كودك را در كالسكه يا داخل "آغوش" به گردش بيرون از خانه يا پارك ببريد. هواي تازه و حركات ريتميك ممكن است او را به خواب برد.

به حمام برويد. مي توانيد كودك را در وان مخصوصش بگذاريد يا به همراه او خودتان هم در وان بزرگ برويد. گرماي حمام و صداي آب اثر خوبي روي كودك ناآرام خواهد داشت.

كودك را ماساژ دهيد. مي توانيد در دماي مناسب لباسهاي كودك را درآوريد، روي يك حوله تمام بدن يا فقط شكم وي را با استفاده از يك روغن طبيعي يا روغن بچه ماساژ دهيد. براي ماساژ شكم، مي توانيد كمي روغن زيتون روي شكم شيرخوار بريزيد و با انگشت شست از اطراف ناف شروع كنيد. فرض كنيد كه مي خواهيد دوايري را با انگشت رسم كنيد و به تدريج كه از ناف دور مي شويد دواير بزرگتري را بكشيد. دقت كنيد كه خيلي به شكم كودك فشار نياوريد. اين كار را مي توانيد با خواندن يك لالايي يا شعر و يا گوش دادن به موسيقي آرام نيز انجام دهيد.

در صورتي كه شما هميشه در حال غذا دادن، تعويض پوشك، خواباندن و سرگرم كردن كودك خود هستيد، گاهي نيز مي توانيد استراحت كوتاهي به خود بدهيد. اگر اين امكان را داريد او را براي چند ساعت به همسر يا يكي از بستگان بسپاريد تا كمي استراحت كنيد.

آيا دارويي براي كاهش كوليك وجود دارد؟

بله، داروهاي ضد نفخ مخصوص كودكان وجود دارد. برخي داروهاي بزرگسالان هم در مواردي با مقدار بسيار كم براي شيرخواران تجويز مي شوند، اما دقت كنيد كه انتخاب و روش استفاده از دارو را به پزشك كودكتان واگذار كنيد؛ هر دارويي را تنها با دستور پزشك و فقط از داروخانه تهيه كنيد. مواد گياهي و عصاره و عرقيات را نيز خودتان بخوريد.

آيا گريه ها به كودكم آسيب مي رساند؟

در واقع براي والدين ممكن است بسيار دردناك باشد كه بايد گريه هاي متناوب، دلگير كننده و آزار دهنده كودك را تحمل كنند. كودكان مبتلا به كوليك كاملا خوب هستند. پزشك معروف كودكان دكتر اسپاك اينگونه مي نويسد: "بدون توجه به ساعتها گريه كردن، اين كودكان بزرگ مي شوند و وزن مي گيرند، نه فقط در حد طبيعي كه بهتر از حد طبيعي رشد مي كنند." و نكته آخر اينكه در يك مطالعه مشخص شده كه كودكان مبتلا به كوليك در آينده مسائل زندگي را حتي بهتر حل مي كنند!