نمیدونی مامانی چقدر گشتم تا تونستم این کتونی رو اندازه پاهای کوچولوت پیدا کنم آخه کفش تابستونی نمیخواستم و تمام کتونی ها هم برات بزرگ بودند.میخواستم راحت باهاش راه بری و بازی کنی مخصوصا وقتی میریم پارک.تا اینکه چند روز پیش اینها رو برات خریدم خیلی دوستشون داری و به جای اینکه حواست به راه رفتنت باشه به چراغهای زیرش نگاه میکنی...
قربونت برم پا کوچولوی مامانی
اولین کتونی
-
غزل(مامان علی)چهارشنبه 19 تیر 1392 - 19:44
-
مامان امیرارشاچهارشنبه 19 تیر 1392 - 20:16
-
الهه مامان آرتینچهارشنبه 19 تیر 1392 - 20:45
-
مامان مهشیدچهارشنبه 19 تیر 1392 - 21:01
-
مامان الهامچهارشنبه 19 تیر 1392 - 21:47
-
مامان مریم وآرمانچهارشنبه 19 تیر 1392 - 22:46
-
پسر کوچولوی منچهارشنبه 19 تیر 1392 - 23:45
-
پدر بزرگ فنجوسکپنجشنبه 20 تیر 1392 - 00:24
-
maman goliپنجشنبه 20 تیر 1392 - 02:41
-
مامان سارینا جونپنجشنبه 20 تیر 1392 - 15:35
-
مامان امیرمحمدپنجشنبه 20 تیر 1392 - 19:28