یسنا

یسنا جان تا این لحظه 11 سال و 12 ماه و 1 روز سن دارد

چند روز تا دو سالگی...

سلام به روی ماه گل دخترم ...

دیروز بهم گفتی بیا بریم تو اتاق با هم بازی کنیم منم که گوش به فرمان شما رفتیم تو اتاق که یکدفعه دیدم چراغهای اتاق روشن شد!!!!برگشتم دیدم رفتی رو انگشت های پات و کلید برق رو زدی ...الهی قربونت برم گریه ام گرفته بود یعنی تو اینقدر بزرگ شدی....

 

دیروز برای بار سوم رفتیم کتابخونه و چند تا کتاب از اونجا گرفتیم خیلی خوشحالم که اینقدر به کتاب علاقه داری و شبها حتما باید برات یه داستان بخونم تا بخوابی جالب اینجاست که چند تا از کتابهاتو حفظ شدی چند تا شعر بلدی و از حفظ می خونی...

دیشب هم به بابایی می گفتی :روز مامانیه تولد مادره کادو بده !!!!

چند روز پیش هم از من آب می خواستی و از اونجایی که هر چیزی رو فقط از دست من میگیری بهت گفتم برو به بابا بگو تا بهت اب بده یه کم فکر کردی و گفتی نه بابا خسته اس تو خسته نیستی پاشو اب بده !!! اینجاست که باید بگم خدا شانس بده !!!!

چند روز بیشتر به روز تولدت نمونده خدا کنه بتونم یه تولد خوب برات بگیرم...

 

تاریخ "تولدت" مهم نیست

تاریخ "تبلورت" مهمه...

"اهل کجا بودنت" مهم نیست

"اهل و بجا" بودنت مهمه...

"منطقه" زندگیت مهم نیست

"منطق" زندگیت مهمه...

و

گذشته زندگیت مهم نیست

امروزت مهمه که چه گذشته ای رو برای فردات میسازی...


عزیزترینم بهترین ها رو تو این روزهای نزدیک به تولدت برات آرزو میکنم ومثل همیشه

                                             دوستت دارم...


تاریخ : 01 اردیبهشت 1393 - 18:37 | توسط : مامان یسنا | بازدید : 1491 | موضوع : وبلاگ | 38 نظر

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام