یسنا

یسنا جان تا این لحظه 11 سال و 10 ماه و 23 روز سن دارد

سال نو...

سال 92 با تمام خاطرات خوب و بدش داره تموم میشه ...سالی پر از اتفاقهای خوب،پر از اتفاقهای بد،سالی که خیلی ها به دنیا اومدن مثل عطرین عزیز ما،دختر پسر خاله عزیزم که با اومدنش یه دنیا شادی آورد...سالی که خیلی ها عزیزاشون رو از دست دادند،مثل بابابزرگ من که با رفتنش یه دنیا غم تو دلهامون نشوندو تو این روزهای آخر سال بد جوری دلم هواشو کرده و لحظه هام داره با بی قراری میگذره...تجربه اولین ها همیشه عجیبه و تجربه اولین عید بدون او مثل یه خواب میمونه که طاقتش رو ندارم...

اما ...باید امیدوار بود و به خدا ایمان داشت و به او توکل کرد برای تمام دوستهای خوبم هر جا که هستن بهترین ها را آرزو میکنم و سالی پر از عشق،پر از امید ،پر از سلامتی و پر از خوشبختی آرزو میکنم...

سال نو رو به همتون تبریک میگم و ازتون میخوام تو لحظه های قشنگ تحویل سال ما رو از یاد نبرید ...

 

 

 

                                  


تاریخ : 28 اسفند 1392 - 18:25 | توسط : مامان یسنا | بازدید : 1136 | موضوع : وبلاگ | 22 نظر

دخترم فصل بهار است...

باز کن پنجره را دخترکم فصل بهار است



بکناری بزن این پرده غمگین دلازار

باز کن پنجره را...

تا زند دختر خورشید بر این غمکده لبخند

تا وزد موج نسیمی به من از دامن دربند

تا دمد نور سپیدی به تو از سینه البرز

تا رسد عطر دلاویز گل از سوی دماوند

باز کن پنجره را فصل بهار است



باغ بیدار شد از خواب دی و بهمن و اسفند

دختر کوچک من فصل بهار است!


باز کن پنجره را...

تا به این کلبه رسد نغمه مرغان خوش آهنگ

تا نسیمی به سر و زلف تو ریزد گل صد رنگ

تا بخوانیم به همراه کبوتر غزل صبح

تا برانیم به آواز قناری غم خود را ز دل تنگ...

دخترم! فصل بهار است به این پنجره ها پرده میاویز

تا ببینم به هر سو گذر چلچله ها را...

دشت تا دشت درخت است و بر اندام درختان

جامه سبز بهار است...

دخترم! آینه را از سر این طاقچه بردار

که در این فصل دلاویز همه جا آینه بندان بهار است

شانه را دور بیفکن...

که تو را گر نبود شانه نه اندوه ونه بیم است

بهترین شانه تو دست نسیم است

دخترم! عطر چه خواهی؟

که نسیم سحری عطر فروش است

موج هر باد که بر زلف تو پیچد

پیک خوشبوی بهار است و رباینده هوش است...

دخترم! باز کن از گردن خود رشته گوهر

تا که بانوی بهاران ز شکوفه

به سر و شانه سیمین تو گوهر بفشاند

یا بر انگشت ظریف تو نگین از گل رنگین بنشاند

باز کن پنجره را دخترکم فصل بهار است...



تاریخ : 24 اسفند 1392 - 17:28 | توسط : مامان یسنا | بازدید : 1217 | موضوع : وبلاگ | 30 نظر

عشق من باش....

سلام گل مامان ...

الان که دارم اینهارو برات مینویسم ساعت 00:55 دقیقه بامداد روز شنبه است! من خوابم نمیبره و دارم به تو فکر میکنم ...تویی که همه چیزم شدی .....

یسنا هیچ میدونی چقدر وروجک شدی ؟؟؟ چند روز پیش یه کم حوصله نداشتم یعنی از کار خونه خسته شده بودم و سرم رو روی دستم گذاشته بودم وقتی منو دیدی سریع اومدی پیشم و گفتی :مااااانی گریه نکن !!!!!!!از تعجب شاخ در اورده بودم ...

یا دیشب که بابایی ساعت 10 گفت سما دیره ببر بخوابونش...و شما با یه حالت طلبکارانه گفتی:باباااااااااا دیر نیست !!!!!

دیروز هم با هم بازی میکردیم و من برای اولین بار گفتم یسنا مثلا شما دکتری و من اومدم پیشت ...بعد گفتم خانم دکتر من دلم خیلی درد میکنه چیکار کنم ؟و شما خیلی جدی گفتی :یه آب بحور با یه گرس!!!!!!!( یه آب بخور با یه قرص)وااااااااااااااای داشتم از خنده روده بر میشدم....

هر شب برای رفتن به دستشویی و مسواک زدن کلی به من اصرار میکنی عاشق مسواک زدن و آب بازی هستی...

چند روز پیش رفته بودیم خرید و شما با یه حالت کاملا کارشناسانه نظر میدادی و از هر چیزی که خوشت می اومد سرتو تکون میدادی و میگفتی :ماااااانی شیکه !!!!

دیروز کلی با پارسا بازی کردی و اخر سر اومدی نشستی روی مبل ،پارسا دوباره ازت خواست تا برید بازی کنید تو هم با یه حالتی دستتو زدی رو سرت و گفتی کای باااابااا حسته ام ....!!!

وقتی میخوای یه کاری رو دوباره انجام بدی میای پیشم و هی سرتو بالا پایین میکنی و میگی :مانی دوبایه ....یعنی دوباره...

شبها هم حتما باید برات کتاب داستان بخونم همشون رو از حفظ شدی ...از یک تا ده رو خودت میشمری و از یازده تا بیست رو تقریبا یاد گرفتی ...تا اذان میگه سریع چادر سر میکنی و نماز میخونی فقط هم سوره توحید رو بلدی و از حفظ میخونی ....فعلا همین ها رو داشته باش تا پست بعدی ....

فقط یادت نره .....دوست دارم یه عالمه....


تاریخ : 17 اسفند 1392 - 09:25 | توسط : مامان یسنا | بازدید : 1204 | موضوع : وبلاگ | 22 نظر

دوستت دارم

نه طبق مد دوستت دارم

نه به حکم سنت

همه چیز بنا بر فطرت است

خوبها دوست داشتنی اند

درست مثل

تو...






تاریخ : 07 اسفند 1392 - 18:15 | توسط : مامان یسنا | بازدید : 1394 | موضوع : وبلاگ | 34 نظر